به گزارش نقش فردا؛ وینستون مارشال، موسیقیدان بریتانیایی و پادکستسازاخیراً گفتوگویی جنجالی با کاترین پرز شکدم انجام داده است. شکدم که نامش این روزها در محافل امنیتی و رسانهای بارها مطرح شده، در این مصاحبه تصویری و صوتی، از چگونگی ورودش به ایران پرده برداشته است. این مصاحبه درباره ورود او به ایران، زندگی شخصی و فعالیتهایش در یمن و منطقه است و اولین بار در رادیو و یوتیوب منتشر شده است.
اظهارات شکدم در این گفتوگو ضد و نقیض است. او هرگز اتهام جاسوسی را قبول نکرده و مدعی است همه خطراتی که در ایران به جان خریده، تمام زندگی دوگانهای که متحمل شده و طراحی دقیقی که برای رسیدن به ایران داشته، یک «پروژه شخصی» برای گرفتن انتقام از یک ایده بوده که خواستار از بین رفتن تمدن یهودیت است.
جالب این جاست که او نویسندگی در روزنامه «یمن تودی» و نزدیکی به چند چهره شاخص حوثیها در یمن را نقطه عطف رسیدنش به ایران معرفی کرده، اما نمیگوید چرا برای تبدیل شدن به یک روزنامه نگار این قدر تلاش کرده است. او مدعی است از سر «حوصله سر رفتگی» در رسانهها مطلب مینوشته، اما در جایی که وینستون مارشال به وجود یک طراحی پشت پرده برای این برنامه ریزی چند ساله اشاره میکند، خندهای شیطانی تحویل او میدهد.
شکدم اتهامهای جنسی را نیز رد میکند. او مدعی است اتهامهای جنسی در ایران توسط جریانهای نزدیک به احمدی نژاد به او زده شده تا از این طریق جریان رقیب را بی اعتبار کنند.
کودکی و شروع زندگی دوگانه تا ازدواج با یک مسلمان یمنی
کاترین شکدم درباره کودکی خود میگوید: من یک کودک معمولی در خانوادهای یهودی سفاردی در فرانسه بودم. بعد از فوت مادر در ۱۱ سالگی به مدرسه شبانهروزی دخترانه فرستاده شدم و آنجا فهمیدم که یهودی بودن خیلی مورد قبول نیست. از همان ابتدا یاد گرفتم که زندگی دوگانه و مخفیانهای داشته باشم.»
شکدم درباره ازدواج خود میگوید: در ۱۸ سالگی در بریتانیا با مردی مسلمان اهل تسنن یمنی آشنا شدم و ازدواج کردم. این ازدواج موفق نبود؛ خانواده همسرم تصویری بسیار سختگیرانه از اسلام به من دادند. دین آنها شبیه یهودیت بود، اما در عمل تعصب زیادی داشت و به زنان اجازه استقلال نمیداد. در آنجا به طور کامل نادیده گرفته میشدم
او ادامه میدهد: سال ۲۰۰۴ به یمن رفتم و آنجا بچهدار شدم. در یمن مجبور بودم هر روز اخبار الجزیره را ببینم که علیه اسرائیل سخن میگفتند. خانواده همسرم هم من را به خاطر یهودی بودن سرزنش میکردند. احساس میکردم توسط همسرم به بردگی گرفته شدم و خودم را گم کردم.
او میگوید ریشه وسواس او در مورد ایران به آشنایی او با حوثیها بر میگردد.
چگونه حوثیها جاده صاف کن شکدم به سمت ایران شدند؟
شکدم تعریف کرده در یمن به حوثیها نزدیک شده است. به گزارش رویداد۲۴، او میگوید: این گروه زیدی هستند، شاخهای از اسلام که به شیعه نزدیک است. قبل از بهار عربی، زیدیها و علویها از نظر شیعیان مرتد محسوب میشدند، اما ایران بعد از ۲۰۱۲ نگاهش به آنها تغییر کرد.»
او توضیح میدهد: ایران به حوثیها کمک تسلیحاتی کرد تا نفوذش را در یمن افزایش دهد. این باعث اختلاف بین حوثیها و علی عبدالله صالح شد.
شکدم میگوید شروع نزدیکی اش به ایران را نزدیکی به دو چهره از حوثی از طریق همسرش بوده است؛ یکی از آنها حسن العماد بود که، با ایران ارتباط داشت و همسر ایرانی داشت. او در حال حاضر در زندان عربستان سعودی است.
کاترین شکدم میگوید حسن العماد روحانی مامور از طرف ایران بوده که ناظر بر اقدامات حوثیها باشد.
او تعریف کرده که در آن زمان همه تصور میکردند من مسلمانم، چون خانواده همسرم دوست داشتند اینطور به نظر برسد.
احتمالا منظور او از «تصور همه»، ظاهر او با حجاب کامل بوده است. تصاویری که از شکدم در زمان زندگی اش در یمن منتشر شده گواه بر این مدعاست.
او میگوید در این مقطع متوجه شده که ایران سعی دارد از اقتصاد و سیاست ضعیف برخی کشورهای منطقه استفاده کند و در آتها نوعی فرقه گرایی به راه بیاندازد. در این مرحله با خودش میگوید چطور میتواند جلوی چنین چیزی را بگیرد؟
شکدم مدعی است همین نقطه، شروع ماجرا بوده است.
ورود به دنیای رسانه و نقش راشاتودی در نفوذ شکدم | مسیری به سمت ایران
شکدم تعریف میکند: در حالی که از زندگیام متنفر بودم و احساس میکردم به بردگی گرفته شدهام، ناگهان صبح یک روز، یک ایمیل از روزنامه «یمن تودی» دریافت کردم که از من خواسته بود مطلبی درباره مداخله نظامی آمریکا در عراق بنویسم. این اتفاق همزمان با بهار عربی سال ۲۰۱۰ بود.
به گزارش رویداد۲۴، خبرنگار از او میپرسد آیا یک ایمیل از ناکجا به او رسیده؟ او مدعی است که این درخواست از ناکجا نیامده بود؛ خودم بارها به رسانهها ایمیل زده بودم، چون حوصلهام سر رفته بود. در نتیجه یمن تودی پذیرفت و من نوشتم. بعدها فهمیدم این مطلب مورد توجه رژیم یمن قرار گرفته بود.
خبرنگار لبنانی پرس تی وی چگونه راه کاترین شکدم به ایران را باز کرد؟
او تعریف کرده که در بحبوحه بهار عربی، «وقتی یمن خیلی خطرناک شد و فرودگاهها مرتب باز و بسته میشدند، به بریتانیا برگشتم. هدفم جدا شدن از همسرم و نگه داشتن بچههایم بود. در بریتانیا قلمم تیزتر شد و یادداشتهایی برای نشریات لبنانی و شبکههای مختلف نوشتم.»
در همین زمان، کانال ATJTV که به حزبالله لبنان مرتبط بود، از او دعوت کرده که در شبکهشان حضور پیدا کند.
او میگوید رابطش برای ارتباط با این شبکه، مروه عثمان بوده است. مجری لبنانی که همسری شیعه داشته و بعد از تعطیلی شبکه به پرس تی وی منتقل شده است.
مروه عثمان همان خبرنگار لبنانی است که ویدئوی او در راشا تودی بعد از شهادت سید حسن نصرالله بارها دیده شد. او در زمان اعلام خبر شهادت رهبر حزب الله در حال مصاحبه با شبکه روسی راشا تودی بود و با شنیدم خبر، با گریه ارتباط را قطع کرد.
کاترین شکدم میگوید به واسطه مروه عثمان بعدها به راشا تودی و سپس پرس تیوی هم دعوت شده است. او از مروه عثمان به عنوان کسی که راه او را به سمت ایران باز کرده تشکر میکند.
«همه این مراحل با برنامهریزی و با هدف مشخص بود.»
شکدم اعتراف کرده که در شبکههای نزدیک به ایران حرفهایی زده که به نظر خودش وحشتناک بوده (منظور اظهاراتی برای خوش آمد جمهوری اسلامی است)؛ به گزارش رویداد۲۴، اما همه این کارها را مثل «ماهیگیری که تور پهن میکند»، انجام داده با این امید که ماهی به تورش بیافتند. خودش معتقد است درست است که همه اینها را با طراحی از پیش انجام داده، اما خوش شانس بوده که موفق شده.
همکاری با نادر طالبزاده و ورود بدون مانع به ایران
شکدم میگوید ارتباط با شبکههای نزدیک به ایران، مسیر آشنایی او با نادر طالبزاده به عنوان آنچه او «معمار تبلیغات ایران» مینامد بود. او تعریف کرده: نادر (آنگونه که شکدم صدا میکند) مسئول جذب افرادی مثل من برای تأثیرگذاری بر مخاطب غربی بود.
کاترین شکدم میگوید کم کم زیرکتر شده؛ چون میدانسته نباید جوری به نظر برسد که برای رسیدن به این مراحل، تلاشی کرده بلکه همه چیز باید طبیعی به نظر میرسیده. او میگوید به عنوان یک زن به صورت غریزی این توانایی را داشته.
وینستون مارشال در این جا از او میپرسد چگونه بین خود واقعی و این تصویری که از خودش ساخته هماهنگی ایجاد میکرده؟ آیا ایران را نسخهای از همسر سابقش میدیده؟ اینجا مارشال به شوخی میگوید «واقعا نباید زنها را تحقیر کرد، چون ممکن است به نابودی یک تمدن بیانجامد»
کاترین شکدم هیچ اشارهای به وجود یک ماموریت در پس برنامه هایش نمیکند؛ او میگوید این کار پیچیدهای بوده و همه این خطرها را به جان خریده، چون به این نتیجه رسیده بوده که یک ایدئولوژی میتواند چه بلایی بر سر آدم بیاورد و نمیخواسته فرزندش همین کار را با کس دیگری بکند.
او مدعی است که همه کارهایش «انتقام از یک ایده بوده که سعی میکند نوری را که چندین هزار سال است روشن است را خاموش کنند. ما در برابر یهودستیزی دوام آوردیم و پیروز خواهیم شد. ما از این هم جان سالم بدر خواهیم برد. از این شرارت.»
شکدم مدعی است که خطراتی که در ایران به جان خریده «یک مبارزه شخصی» بوده است.
وقتی مارشال از او پرسید آیا هیچوقت فکر نکرده با سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا همکاری کند؟ پاسخ داد: «نه، هیچ وقت قصد نداشتم مامور باشم. فقط میخواستم به تهران ضربه بزنم. هرگز زندگی در ایران نداشتم، فقط سفر میکردم.»
جالبتر اینکه او به غرب انتقاد کرده که چرا هرگز جلوی رفت و آمدهایش به ایران را نمیگرفتند. شکدم میگوید هیچ کس در غرب به او شک نکرده در حالی که او بارها بدون همراه به ایران سفر کرده است.
خبرنگار اینجا به حالتی تمسخر آمیز میگوید «تنهایی به چنین موفقیتی رسیدی» و چشمک میزند. به گزارش رویداد۲۴، کاترین شکدم خندهای شیطنت آمیز تحویل او میدهد؛ یعنی قطعا این موفقیت را تنهایی به دست نیاورده!
ماجرای مصاحبه کاترین شکدم با جرج گالووی از طرف وبسایت بیت رهبری چه بود؟
شکدم چندین مصاحبه با وبسایت بیت رهبری داشته که در حال حاضر از خروجی وبسایت حذف شده است.
او تعریف کرده یک صبح یکشنبه با تماسی از ایران، از تخت پایین میافتد. ظاهرا فردی به نام احمد از وبسایت خامنهای دات آی آر با او تماس گرفته و از او درخواست کرده مصاحبهای برای وبسایت انجام دهد. او تاکید کرده برای این مصاحبه هیچ پولی نگرفته. جالب اینجاست که به گفته شکدم، مصاحبه را جرج گالووی نماینده سابق مجلس بریتانیا از طرف وبسایت رهبری با او انجام داده است.
او میگوید از همین طریق هم با جرج گالوی و همسرش آشنا شده است.
شکدم میگوید از من خواسته شده بود که بیوگرافی آیت الله خامنهای را بنویسم که به لطف کرونا از ایران خارج شدم.
او توضیح داده قاعدتا در پاسخ به درخواست نوشتن بیوگرافی نه نگفته، اما انقدر این درخواست را به تعویق انداخته که به سال ۲۰۱۹، ۲۰۲۰ رسیده و او به لطف کرونا توانسته از ایران خارج شود.
دیدار با چند چهره کلیدی | از الکساندر دوگین تا ابراهیم رئیسی
کاترین شکدم زمانی که از سقوط هلی کوپتر رئیسی حرف میزند لبخند شیطنت آمیزی بر لب دارد. او درباره دیدارش با ابراهیم رئیسی میگوید زمانی که در سال ۲۰۱۷ رئیسی کاندیدای ریاست جمهوری او از طرف راشا تودی با او گفت و گویی کرده است.
شکدم میگوید سپاه ابتدا با مصاحبه او با رئیسی مخالفت کرده و گفته او مجوز خبرنگاری ندارد، اما نادر طالب زاده «با یک تماس» اجازه مصاحبه را برای او گرفته است.
او مدعی است در این دیدار به این نتیجه رسیده که ابراهیم رئیسی از شکست خود در اولین انتخاباتش مطمئن بوده و اصلا این طراحی خودش بود که در اولین انتخابات شکست بخورد، اما شناخته شود و دفعه بعد پیروز شود.
شکدم تعریف میکند که با الکساندر دوگین فیلسوف روسی نزدیک به پوتین هم به واسطه دوستی صمیمانهای که با نادر طالب زاده دیدار داشته است. او میگوید در جریان سفر اربعین او را دیده است «دوگین زیاد حرف نمیزده و اگر چیزی میگفت هم او یک کلمه از حرفش را هم نمیفهمیده، چون یاوههای فلسفی میبافته جوری که انگار تحت تاثیر مواد مخدر بوده».
چگونه دیدار با سلیمانی او را از ادامه پروژه جاسوسی در ایران منصرف کرد؟
شکدم ادعا میکند که در همین سفر اربعین با قاسم سلیمانی دیدار کرده است.
او در مورد دیدارش با قاسم سلیمانی توضیح داده و گفته این دیدار از قبل برنامه ریزی شده نبود. نادر طالب زاده و همسرش مهنا او را دعوت کرده بودند که با آنها برای زیارت اربعین به عراق برود. در همین سفر یکی از نزدیکان طالب زاده با هیجان آمده و گفته زینب سلیمانی هم در هتل آنها اقامت دارد و میخواهد با کاترین شکدم دیدار کند.
شکدم میگوید در دیدارش با زینب سلیمانی، زینب دیگری که دختر عماد مغنیه بوده هم حضور داشته. او میگوید: با آنها عکس گرفتم و همه جا هم منتشر شد. گفتم اگر اینجا هستی یعنی پدرت هم هست. زینب سلیمانی گفت بله و یک جلسه را ترتیب دادند.
به ادعای کاترین شکدم این همان نقطه ایست که او احساس خطر کرده است.
او تعریف میکند که در این دیدار ما به همراه سلیمانی روی زمین نشسته بودیم. او یکی از اطرافیانش را صدا کرد و نقشه سوریه را آوردند. من گفتم نمیخواهم اینها را ببینم. چون حدس میزدم میخواهند در مورد داعش حرف بزنند و این برای من بیش از حد بود؛ چون در این صورت وارد حیطهای میشدم که خیلی خطرناک بود؛ حیطه نظامی. نمیخواستم فکر کنند من از چیزهای نظامی سر در میآورم. این برای من ترسناک بود. اگر وارد حیطه نظامی میشدم، بیرون آمدن از این مخمصه کار مشکلی بود.
او میگوید احساس میکرده قاسم سلیمانی دارد او را بازی میدهد. سلیمانی از او پرسیده درباره داعش چه میداند؟ آیا به نظرش جالب است که ایران همیشه میداند آنها کجا هستند؟
به گزارش رویداد۲۴، شکدم در توصیف این دیدار میگوید به نظرش قاسم سلیمانی آدم ترسناکی بود.
دیدار با رهبری
وینستون مارشال از کاترین شکدم در مورد دیدارش با رهبری میپرسد. به گفته شکدم این دیدار، در چهارچوب دیداری برنامه ریزی شده از جانب نادر طالب زاده با جمعی از افراد (که مشخص نیست چه کسانی بودهاند) بوده است.
شکدم میگوید: در آن زمان من تبدیل به یکی از شاگردان نادر طالب زاده شده بودم که مسئول تبلیغات نظام بود. او تنها مردی در ایران بود که بدون دعوت و قرار ملاقات وارد بیت رهبری میشد. او میتوانست با رهبری تماس بگیرد.
او به نزدیکی خود به نادر طالب زاده اشاره میکند و میگوید: نادر و همسرش از من خوششان میآمد من مثل عضوی از خانواده شان بودم. به نظرم آنها میخواستند با دسترسیهای خوبی که به من میدهند من را بخشی از تار و پود نظام بکنند و گول بزنند، اما من گول نخوردم.
شکدم میگوید رهبری در این دیدار توضیح داده که وقتی میگویند مرگ بر اسرائیل منظورشان چیست.
او یک دیدار جمعی نیم ساعته با رهبری داشته که به اذعان خودش اجازه نداشته حرف بزند و فقط شنونده بوده است.
او دیدار با رهبری را سورئال توصیف کرده و میگوید بارها از او پرسیده شده چطور به آنجا رفتی، ماشینت چه بود؟ من جزییات را به خاطر ندارم. مثل یک فیلم است که به یاد میآورم و تماشاگر این فیلم هستم.
روزی که پردهها افتاد| افشای پروژه نفوذ در تایمز آو اسرائیل
او میگوید در نهایت به لطف کرونا از ایران برای همیشه خارج شده است. زمانی که ابراهیم رئیسی انتخاب میشود او تصمیم میگیرد پروژه اش را افشا کند.
شکدم میگوید با خودم گفتم باید چیزی را در جایی منتشر کنم که همه توجهها را جلب کند و جهان را شوکه کند؛ بنابراین تایمز آو اسرائیل را انتخاب کردم و کارساز هم بود.
او به اولین مقاله اش اشاره کرده که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. به گزارش رویداد۲۴، شکدم میگوید این مقاله همزمان با تولدم منتشر شد. چند هفته هیچ اتفافی نیافتاد. داشتم نا امید میشدم که یک صبح ناگهان بیدار شدم و دیدم مطلب من دیده شده است. با سردبیر تایمز آو اسرائیل تماس گرفتم. او گفت از تهران داریم بمباران تماس تلفنی میشویم. آنها زنگ میزدند و میپرسیدند من کجا هستم. به معنای واقعی عقلشان را از دست داده بود.
ادعای شکدم درباره اتهام جاسوسی و بیبند و باری جنسی
شکدم در این مصاحبه اتهام جاسوسی برای اسرائیل را رد کرده است. او میگوید بعد از انتشار گزارشش در تایم از اسرائیل، دو سویه نظام که از نظر او یک سوی آن احمدی نژاد است و سوی دیگر ابراهیم رئیسی که میانه روتر است با هم درگیر شدند.
او مدعی است اتهام جاسوسی از طرف جریان احمدی نژاد به او زده شده است، چون او میدانسته که رئیسی به جایگاه رهبری چشم دارد و در نتیجه از این فرصت استفاده کرده که بگوید یک مامور و جاسوس به او نزدیک تا به این طریق چهره رئیسی را خراب کند و جایگاه او به خطر بیافتد. به همین دلیل هم جریان نزدیک به رئیسی به سرعت در نشست خبری حاضر شدند و گفتند شکدم مامور نبود، بلکه یک زن دیوانه بوده.
او اتهام بی بند و باری جنسی را رد کرده و میگوید: من فکر نمیکنم این اتهامها کار نادر طالب زاده بوده باشد. فکر میکنم این هم کار جریان احمدی نژاد و رئیسی بوده. نادر در واقع بعد از انتشار خبر موقعیت سختی داشت، چون او مسئول من بود. او بیشتر درگیر دفاع از خودش بود تا خودش را تطهیر کند.
به گزارش رویداد۲۴، وینستون مارشال در پایان سوال کلیدی میپرسد. او میگوید چرا باید فکر کنیم که تو عامل اطلاعاتی اسرائیل نیستی؟
شکدم برای فرار از این اتهام تلاش زیادی نمیکند. او میگوید: مردم آزادند هر چه میخواهند بگویند؛ من از نتایج راضیم.