
کامبیز قربانی در جدیدترین گفتگو خود میگوید که مادرش به «پارکینسون حنجره» مبتلاست. این موضوع پس از آن مطرح شد که امیر قاسمی به نقل از یک پزشک احتمال ابتلای گوگوش به این بیماری را بیان کرد و قربانی نیز آن را تأیید نمود.

کامبیز قربانی همچنین درباره رابطه گوگوش با رها اعتمادی و در پاسخ به سوال امیر قاسمی که میپرسد «آیا رها با مامان ازدواج کرده بود؟» میگوید «نه».
کامبیز قربانی در ادامه و با وجود حلقه در دستان گوگوش و رها میگوید که «مطمئنم ازدواج نکردن و فقط حلقه دست هم دیگه کردن». کامبیز همچنین میگوید:
نمیدونم اگه احساسی زیاد بوده یا نبوده راستش رو بگم نمیدونم. من تنها چیزی که میدیدم بین اینا فقط استفاده بود. و مادرم هم البته اون موقع به یکی احتیاج داشت که کاراشو بکنه. اصولاً هم همیشه یه کسایی دور و بر مادرم میان که اصلاً این کاره نیستن.

کامبیز قربانی در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید:
والا دوران کودکی من همچین دوران کودکی خوبی نبوده برعکس چیزی که همه فکر میکنن من تو رفاه بزرگ شدم، تو آسایش و پول بزرگ شدم، یه سال منو فرستادن سوئیس. ۹ سالم بود تا ۱۰ سالگی رفتم سوئیس بعد انقلاب شد و هیچکی دیگه جواب تلفن مدرسه ما رو نمیداد، نه مادرم (گوگوش) نه پدرم (محمود قربانی) که زندان بود اون موقع و مدرسه هم یه بلیت گرفتن و منو سوار هواپیما کردن و فرستادن ایران.
وقتی رفتم ایران مادرم شوهر داشت، شوهرش (همایون مصداقی) از من خوشش نمیاومد و نمیخواست من دور و بر باشم و پدرمم که زندان بود، یه چند سالی در به دری کشیدم تو خونه هر عمه که ۸ تا عمه داشتم.
همایون مصداقی، همسر سوم گوگوش، صاحب یک شرکت بیمه در ایران بود که در سال ۱۳۵۶ با او ازدواج کرده؛ ازدواجی که تا سال ۱۳۶۸، به مدت ۱۲ سال ادامه پیدا کرد و در نهایت به طلاق ختم شد. ناگفته نماند که برخی منابع تاریخهای دیگری را ذکر میکنند و معتقدند که سومین ازدواج گوگوش مربوط به سال ۱۳۵۹ میشود.

ازدواجی که اطلاعات چندانی از آن به بیرون درز نکرده و خود گوگوش نیز تمایل چندانی برای توضیح جزئیات آن ندارد.
