اما در نهایت آن چه کمتر کسی تصوری از آن داشت رخ داد؛ اسرائیل به صورت رسمی با پهپاد و جنگنده به ایران حمله کرد و در اقدامی بی سابقه اهدافی در داخل شهر تهران و مناطق مسکونی را هدف گرفت.
به این ترتیب بود که در سحرگاه ۲۳ خرداد (۱۳ ژوئن)، بیش از ۲۰۰ جنگنده اسرائیلی عملیاتی را علیه حدود ۱۰۰ هدف در ایران آغاز کردند. این عملیات شامل شلیک بیش از ۳۰۰ بمب و موشک به تأسیسات هستهای، پایگاههای موشکی، مراکز فرماندهی و اقامتگاههای فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بود. طبق گزارشها، در این حمله برخی از فرماندهان بلندپایه نظامی و تعدادی از دانشمندان هستهای به شهادت رسیدند.
در واکنش، ایران در کمتر از یک روز حملهای ترکیبی با بیش از ۱۰۰ پهپاد و بیش از ۲۰۰ موشک بالیستیک به سوی اهدافی در اسرائیل و پایگاههای آمریکا در منطقه انجام داد. گرچه سامانههای پدافندی اسرائیل بخش بزرگی از این حمله را دفع کردند، اما خساراتی به برخی تأسیسات و مناطق شهری وارد شد.
تشدید تنشها در منطقه
به گزارش اقتصاد ۲۴ در پی حمله بیسابقه اسرائیل به خاک ایران در بامداد ۲۳ خرداد، اما تنشها در منطقه خاورمیانه به بالاترین سطح خود در سالهای اخیر رسید و در حالی که ایران واکنش موشکی سنگینی به این حمله نشان داد، اما صداهای عجیب نیز شنیده میشد. صداهایی که شاید اکنون حتی در میانه میدان جنگ نیز چندان قابل قبول نباشد؛ بستن تنگه هرمز به عنوان یک واکنش جنگی از سوی ایران یکی از همین پیشنهادها از سوی صداهای افراطیون بود.
در این میان ابتدا این صداوسیما بود که کارشناسانش چنین طرحی را مطرح کردند. چنان که به صراحت بر روی آنتن زنده مطرح شد که «بستن تنگه هرمز توسط ایران و بستن تنگه باب المندب توسط یمن یکی از گزینههای روی میز! ایران میتواند امنیت انرژی در جهان را مختل کند که این به خاطر اقدامات رژیم صهیونیستی است.»
هر چند این اظهارات چندان جدی گرفته نشد و کسی به آن در میانه جنگ پهپادی و موشکی دو کشور توجه نکرد، اما در ادامه طرح این موضوع توسط عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی منجر به بروز واکنشهایی شد. چنان چه اظهارات جدید اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، مبنی بر این که «بستن تنگه هرمز در دست بررسی است»، زنگ خطر تازهای برای اقتصاد جهانی و صلح منطقهای به صدا درآورده است.
اما برای درک این که چرا این تهدید در چنین شرایطی بیش از آن که اقدامی بازدارنده باشد میتواند به راهکاری علیه ایران تبدیل شود را باید در اهمیت تنگه هرمز برای ایران و کشورهای منطقه جستوجو کرد.
تنگه هرمز؛ شاهراهی حیاتی در آستانه تهدید
تنگه هرمز، باریکترین گذرگاه آبی میان ایران و عمان، از حیاتیترین مسیرهای انتقال انرژی در جهان بهشمار میرود.
روزانه حدود ۱۸ میلیون بشکه نفت خام از این مسیر به بازارهای جهانی ارسال میشود؛ رقمی که معادل نزدیک به یکسوم مصرف روزانه نفت دنیاست.
افزون بر نفت، گاز طبیعی مایع (LNG) و سایر کالاهای تجاری نیز از همین مسیر به آسیا و اروپا منتقل میشود.
در این شرایط، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز، هرچند شاید با هدف بازدارندگی و نمایش قدرت مطرح شده باشد، اما میتواند پیامدهایی بهمراتب فراتر از تصور داشته باشد.
پیامدهای بستن تنگه؛ از فشار اقتصادی تا خطر جنگ فراگیر
چنان چه ایران هر چند در سالهای اخیر، بهویژه در واکنش به تحریمهای شدید نفتی و خروج آمریکا از برجام، چند بار تهدید به بستن تنگه کرده، اما هر بار با غلبه عقلانیت بر احساس این موضوع را درک کرده که باید روابط خوب خود با همسایگانش را حفظ کند.
اما به نظر میرسد که اینبار شرایط بسیار حساستر است. بستن تنگه هرمز نهتنها صدور نفت عربستان، امارات، کویت، عراق و قطر را مختل میکند، بلکه به معنای تهدید مستقیم علیه امنیت انرژی جهان است؛ موضوعی که بیتردید واکنش نظامی شدید آمریکا، اروپا و حتی برخی کشورهای عرب منطقه را نیز در پی خواهد داشت.
در واقع با این اقدام در شرایطی که ایران همدلی کشورهای منطقه درباره حمله اسرائیل را با خود دارد، ناگهان در موضع متخاصم ظاهر خواهد شد.
از سوی دیگر باید توجه کرد که ایران خود نیز بخش قابل توجهی از واردات و صادرات خود را از همین مسیر انجام میدهد و بستن آن به خودکفایی اقتصادی تهران لطمه خواهد زد.
در واقع به گزارش اقتصاد ۲۴، این اقدام میتواند با ایجاد ائتلافی بینالمللی علیه ایران، وضعیت را از «تنش کنترلشده» به یک «درگیری تمامعیار» بکشاند.
چرا این تهدید در شرایط فعلی خطرناکتر از همیشه است؟
از سوی دیگر در حالیکه منطقه در حال ورود به یک فاز جدید از تنشهای نظامی پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران است، تهدید به بستن تنگه هرمز میتواند مسیر هرگونه تلاش برای میانجیگری را مسدود کند.
این تهدید، اگر به مرحله اجرا برسد، میتواند به منزله اعلان جنگ علیه کل اقتصاد جهانی تلقی شود.
با توجه به آسیبپذیری مسیر تنگه، هرگونه اختلال حتی چند روزه در عبور کشتیها باعث جهش قیمت جهانی نفت، افزایش بیمه کشتیها و کاهش صادرات انرژی کشورهای خلیج فارس خواهد شد.
ایران ممکن است به دنبال اعمال فشار سیاسی و اقتصادی باشد، اما این مسیر میتواند نتیجه معکوس به بار آورد و فشارهای بیشتری را علیه خودش ایجاد کند.
کافی است برای درک این که چطور ممکن است کشورهایی، چون عربستان، قطر، امارات، عمان و … به مخالفان سیاسی تهران تبدیل شوند و اتفاقا وارد تخاصم نظامی با ایران شوند به حجم مبادلات این تنگه نگاهی بیاندازیم و اتفاقا یک بار دیگر همدلی این کشورها با ایران را در برابر حمله اسرائیل و تلاش آنان برای توقف حملات را به یاد بیاوریم.
محکومیت گسترده حمله اسرائیل از سوی کشورهای منطقه
به گزارش اقتصاد ۲۴، در ساعات و روزهای پس از حمله، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس واکنشهای تندی علیه اسرائیل نشان دادند و با انتشار بیانیههایی رسمی، حمایت خود را از حاکمیت ایران اعلام کردند.
اعتراض عربستان سعودی
وزارت خارجه عربستان در بیانیهای اعلام کرد: «عربستان سعودی، تجاوزات آشکار اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران را که حاکمیت و امنیت آن را تضعیف میکند و نقض آشکار قوانین و هنجارهای بینالمللی است، به شدت محکوم و آن را رد میکند.»
واکنش تند قطر
«شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی»، نخستوزیر قطر نیز در واکنش به این حملات اعلام کرد: «اقدامات پوچ اسرائیل فرصتهای صلح را از بین برده و ملتهای ما، امنیت و صلح جهانی را در معرض خطر قریبالوقوع قرار میدهد. جامعه بینالمللی باید قبل از آنکه دیر شود، این تجاوزات خطرناک را متوقف کند.»
وزارت خارجه قطر نیز در بیانیهای جداگانه، حمله اسرائیل را «نقض آشکار حاکمیت ایران» و «تهدیدی علیه امنیت و ثبات منطقه» توصیف کرد و خواهان خویشتنداری و جلوگیری از گسترش درگیری شد.
واکنش فوری عمان
وزارت خارجه عمان نیز ضمن محکومیت این حمله، آن را «غیرقانونی» خواند و خواستار «اتحاد منطقهای برای رد تجاوزگری اسرائیل» شد.
ابراز نگرانی امارات
در همین حال به گزارش اقتصاد ۲۴، وزارت خارجه امارات متحده عربی با ابراز «نگرانی عمیق» از افزایش تنشها، بر ضرورت خویشتنداری، احترام به حاکمیت کشورها، حل اختلافات از مسیر دیپلماتیک و نقشآفرینی فوری شورای امنیت برای جلوگیری از گسترش بحران تأکید کرد.
در چنین شرایطی، این پرسش اساسی مطرح میشود که اگر کشورهای مهم منطقه در اقدامی بیسابقه، آشکارا از ایران حمایت کرده و حمله اسرائیل را محکوم کردهاند، آیا بستن تنگه هرمز اقدامی عقلانی است؟
واقعیت آن است که با چنین تصمیمی، ایران نهتنها با کشورهای غربی بلکه با همین متحدان منطقهای خود نیز وارد چالش و تقابل خواهد شد. به عبارت دیگر، بستن تنگه هرمز، میتواند کشورهای دوست را به جبهه مخالف تبدیل کرده و حمایت منطقهای را به تهدید دیپلماتیک بدل کند.
بازدارندگی یا قمار خطرناک؟
در همین راستا نیز باید تاکید کرد که اظهارات کوثری درباره «بررسی بستن تنگه» ممکن است در نگاه نخست بخشی از استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی تلقی شود، اما پیامدهای بالقوه آن فراتر از یک تهدید لفظی است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، در شرایطی که ایران و اسرائیل عملاً وارد فاز درگیری مستقیم شدهاند، هر گام تحریکآمیز جدید، میتواند خاورمیانه را به آستانه یک جنگ تمامعیار بکشاند.
در چنین شرایطی تنگه هرمز ،بهجای آن که ابزار تقابل باشد، باید همچنان بهعنوان گذرگاه حیاتی همکاری، امنیت و ثبات باقی بماند.
این لحظهای است که دیپلماسی، خویشتنداری و عقلانیت باید بر خشم و انتقامجویی غلبه کند.
آن هم در شرایطی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از تهران از به تعبیر او «شانس دوم» برای حصول توافق استفاده کند.
ترامپ طی ۲۴ ساعت گذشته و همزمان با حملات هوایی اسرائیل به ایران، اما بارها تمایل خود را برای حل دیپلماتیک مساله هستهای تکرار کرده است.
هر چند در مقابل علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران روز جمعه در گفتوگو با شبکه خبر گفت که با توجه به تحولات اخیر به نظر نمیرسد که دور ششم مذاکرات که قرار بود در عمان برگزار شود، دیگر امکان تحقق داشته باشد؛ و وزیر خارجه ایران نیز در تماس با مسئول سیاست خارجیِ اتحادیه اروپا اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی را نتیجه حمایتهای مستقیم آمریکا دانسته و گفت که «تداوم مذاکرات ایران و آمریکا در وضعیتی که وحشیگری رژیم صهیونیستی ادامه دارد، غیرقابل توجیه است»؛ اما به نظر میرسد قائل شدن شانسی هر چند اندک برای ادامه گفتوگوها هنوز امکان پذیر باشد.
چنان چه محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیس جمهور ایران، روزجمعه با تاکید بر این که ایران حتما از اسرائیل انتقام خواهد گرفت، ابراز امیدواری کرد که مذاکرات ایران و آمریکا حسب نظر رهبر ایران ادامه یابد.
البته به گزارش اقتصاد ۲۴، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران نیز جمعه شب، در جریان گفتوگو با همتای بریتانیایی خود در مواجهه با درخواست وزیر خارجه بریتانیا برای حل و فصل مسائل از طریق دیپلماسی، درخواستها برای خویشتنداری از سوی ایران را «ناموجه» دانست.
در مجموع این شرایط باید توجه داشت که هر چند وضعیت مذاکره اکنون روی مرز باریک پاره شدن است، اما هنوز آخرین در گفتوگو برای خروج از این بن بست و کاهش تنشها وجود دارد. در چنین شرایطی بستن تنگه هرمز به معنای بسته شدن آخرین در گفتوگو و اوج گیری تنشها و قرار گرفتن در برابر دوستان منطقهای ایران است.