پنج‌شنبه 12 تیر 1404

اخبار برگزیده

اخبار مهم

یادداشت

جنگ به کدام گروه بیشترین آسیب را زد؟

یک جامعه‌شناس می‌گوید: کارگران و زحمتکشان در هر فاجعه و بحران اجتماعی مثل سیل، همه‌گیری ویروس کرونا و جنگ بیش از سایر طبقات در تنگنا قرار می‌گیرند و درگیر تبعاتی مثل فقر و بیکاری می‌شوند. وقتی بنا به شرایط جنگی کار و تولید متوقف می‌شود، اولین آسیب متوجه کارگران می‌شود که کل زندگی‌شان تعلیق می‌شود. هم حال و هم آینده‌شان تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
به گزارش نقش فرداجنگ ۱۲ روزه تمام شد، اما تبعاتش نه تنها هنوز پابرجاست که می‌تواند طولانی‌مدت هم بشود، چه باید کرد؟ گروه‌های آسیب‌پذیر در جنگ علاوه بر زنان و مردان و کارگران و مهاجران چه کسانی هستند؟ در شرایط بحران چطور جامعه می‌تواند آرامش بیشتری را تجربه کند؟

دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس، در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین به سوالات پاسخ داده است. او معتقد است که کارگران، تهیدستان، زنان، کودکان، سالمندان و افراد دارای معلولیت کسانی هستند که بیشتر آسیب را در جنگ می‌بینند و جایگاه و اهمیت‌شان نسبت به قبل کمتر می‌شود و روند احقاق حقوق‌شان مشکل‌تر می‌شود.

کاظمی می‌گوید: مهم‌ترین کار دور کردن سایه جنگ از سر کشور و اتخاذ رویکردی است که کمترین آسیب را به جامعه وارد کند. هرچه جنگ و تهدید جنگ بیشتر طول بکشد آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی آن بیشتر خواهد بود و همبستگی و صبر و تحمل و تاب‌آوری مردم نیز کمتر خواهد شد.

او همچنین درباره اخراج مهاجران از کشور ادامه می‌دهد: برای مهاجران غیرقانونی نیز با تشکیل پرونده مهاجرت وضعیت آنها بررسی شود و به‌خصوص به مهاجرانی که به‌عنوان کارگر مشغول کار هستند، ویزای کار دست‌کم موقت داده شود. کارگران مهاجر نقش مهمی در آبادانی ایران دارند و مواجهه با آنها باید با نگاه انسانی و شفقت‌آمیز باشد.

مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه بخوانید:

جنگ ۱۲ روزه تمام شده است، اما طبعا اثرات منفی جنگ دست‌کم در کوتاه مدت از بین نمی‌رود، اثرات بلند مدت این جنگ چه خواهد بود؟

شرایط پیشینی جامعه در چگونگی و میزان تأثیرپذیری از جنگ تعیین‌کننده است. جامعه ایران پیش از جنگ در شرایط عادی و ثابت نبوده و با بحران‌های مختلفی روبه‌رو بوده و حالا بحران جنگ هم ظهور کرده است. در واقع جامعه ایران در تقاطع بحران‌ها قرار گرفته و حالا بحران جنگ که سهمگین‌تر از هر بحران دیگری است، جامعه را به بهت فرو برده است. آن هم جنگی نامتعارف که نه در مرز‌ها که در قلب شهرهاست؛ بنابراین مهم‌ترین کار خروج از شرایط جنگی و تلاش برای حل سایر بحران‌ها است.

بدیهی است که جنگ بر وضعیت جوامع تأثیر می‌گذارد و وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را تغییر می‌دهد. اما این‌که یک جنگ تمام شود و سایه آن به کلی دور شود یا این‌که تهدید جنگ همچنان وجود داشته باشد، نتایج متفاوتی را رقم می‌زند. نمونه‌های تاریخی مثل جنگ جهانی دوم را داشته‌ایم که به تغییرات عمیق و ساختاری در بعضی کشور‌ها منجر شد، خود را بازسازی کردند و وضعیت اقتصادی و اجتماعی‌شان بعد‌ها بهتر شد. اما نمونه‌هایی هم هست مانند لیبی که هنوز درگیر جنگ و ناامنی است.

این‌که جنگ چه اثراتی به جا بگذارد تا حدود زیادی به انتخاب حاکمان و تصمیم‌گیری آنها بستگی دارد. این جنگ ۱۲ روزه می‌تواند به فرصتی برای بازاندیشی و درانداختن طرحی نو در اداره کشور تبدیل شود تا به سمت رفاه، پیشرفت اقتصادی، برابری و آزادی‌های اجتماعی حرکت کنیم و از تبعات منفی آن در امان باشیم. فراموش نکنیم که ما دهه‌هاست در این وضعیت بی‌ثباتی هستیم و کل هستی و حیات اجتماعی ما تحت تأثیر قرار گرفته است. این جنگ می‌تواند فرصتی برای پایان بحران باشد.

چه گروه‌هایی بیشترین آسیب را خواهند دید؟

تاثیر جنگ در زنان متفاوت از مردان است؟

مردان در جنگ بیشتر کشته می‌شوند، اما زنان بیشتر در معرض تبعات طولانی‌مدت جنگ هستند. جنگ گفتمان مردسالاری را تقویت می‌کند و حقوق زنان را به حاشیه می‌برد و زنان را منفعل و آسیب‌پذیر می‌کند. جنگ ستم جنسیتی را توجیه و تشدید می‌کند. باعث می‌شود زنان حداکثر در نقش قربانی ظاهر شوند. از طرفی بحران اقتصادی و فقر و بیکاری که بعد از جنگ تشدید می‌شود، وضعیت زنان را بدتر می‌کند. از آنجا که زنان بیشتر در بازار کار ثانویه مشغول کارند، با هر بی‌ثباتی و بحران زودتر مشاغل‌شان را از دست می‌دهند و امکانات کمتری برای احیای کسب‌وکارشان دارند. بیکار شدن زنان را فقیرتر می‌کند و آنها را در معرض فقر و تبعاتش قرار می‌دهد.

گروهی از کارگران و یا افراد مشغول در بخش خصوصی حتی در همان روز‌های ابتدایی جنگ شغل‌شان را از دست داده‌اند، ارزیابی شما چیست؟ چطور صاحبان کار و مشاغل می‌توانند به راحتی حقوق کارگران را نادیده بگیرند؟

کارگران و زحمتکشان در هر فاجعه و بحران اجتماعی مثل سیل، همه‌گیری ویروس کرونا و جنگ بیش از سایر طبقات در تنگنا قرار می‌گیرند و درگیر تبعاتی مثل فقر و بیکاری می‌شوند. وقتی بنا به شرایط جنگی کار و تولید متوقف می‌شود، اولین آسیب متوجه کارگران می‌شود که کل زندگی‌شان تعلیق می‌شود. هم حال و هم آینده‌شان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. در واقع در شرایطی که امنیت و بقا در خطر است، معیشت به درجه دوم اهمیت سقوط می‌کند و کارگران برای اولیه‌ترین نیازهای‌شان با مشکل مواجه‌اند. از طرفی کارفرما‌ها با استفاده از شرایط پیش‌آمده جنگی می‌توانند حقوق کارگران را پایمال کنند. این وضعیت به‌خصوص در مورد کارگرانی که مشمول قانون کار نمی‌شوند آسیب‌زاتر است. برای همین لازم است شرایط کارگران مدنظر قرار گیرد و از حمایت‌های لازم مثل پرداخت حقوق بیکاری برخوردار شوند.

اثرات جنگ بر کدام گروه‌ها بیشتر است

در این روز‌ها بحث مهاجران و اتباع افغانستانی باز هم مورد چالش قرار گرفته، گرچه صحبت از اخراج اتباع غیرقانونی می‌شود، اما طبعا اتباعی که قانونی هم در ایران ساکن هستند، مورد آسیب قرار می‌گیرند، شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

با ظهور طالبان و آمدن گروهی از مهاجران به ایران، مخالفت با حضور مهاجران شدت گرفت و منابعی که موج ضد مهاجر را پمپاژ می‌کردند، پروژه اهریمن‌سازی از افغانستانی‌ها و هراس اجتماعی از مهاجران را راه انداختند. در این پروژه مهاجران را منبع شرّ و مسئول جرائم معرفی می‌کنند و با ترویج شووینیسم رفاهی به جامعه القا کرده‌اند که منابع و امکانات و یارانه‌ها و حتی نان حق ایرانی‌هاست و نباید گذاشت افغانستانی‌ها از آن استفاده کنند. این اهریمن‌سازی و شووینیسم رفاهی فقط ساخته رسانه‌ها نیستند و برخی مسئولان دولتی هم به این آتش می‌دمند. مهاجرستیزی پدیده‌ای است که کارکرد‌های مثبتی برای دولت دارد و بنابراین از آن حمایت می‌شود.

در شرایط بحران اقتصادی و فقر و نابرابری‌های موجود و سوءمدیریت و فساد، مهاجرستیزی تحلیل‌های ساختاری را به حاشیه می‌برد و با برجسته کردن نقش منفی مهاجران، راه‌حل ساده‌ای برای مشکلات می‌سازد که طرد و اخراج مهاجران است. از طرف دیگر تضاد‌های اجتماعی را از تضاد طبقاتی به تضاد بین جامعه میزبان و مهاجران منحرف می‌کند.

در واقع باعث می‌شود نابرابری طبقاتی دیده نشود، در عوض کارگران افغانستانی به‌عنوان مسئول فلاکت جامعه معرفی شوند. این یک تحریف موفقیت‌آمیز و رندانه است از وضعیت اجتماعی که با پروژه افغان‌ستیزی پیش می‌رود. حالا در شرایط جنگی افغان‌هراسی هم وارد مرحله جدیدتری شده و با بزرگ‌نمایی و سوار شدن بر موج شایعات، مهاجران به‌عنوان خطر امنیتی بازنمایی می‌شوند و تکاپو برای طرد و فشار بر آنها بیشتر شده است. حالا شرایطی ایجاد شده که هر افغانستانی چه اقامتش قانونی و چه غیرقانونی باشد، مورد سوءظن جاسوسی و همدستی با دشمن است و این مسئله به انزوا و دشوارتر شدن شرایط زندگی مهاجران منجر شده است. از طرفی فعالان مدنی و اجتماعی و روشنفکران و … برای آن‌که مورد انتقاد قرار نگیرند و با واکنش منفی مواجه نشوند، عموماً در این مورد سکوت کرده‌اند.

نحوه برخورد صحیح با حضور و اخراج اتباع غیرمجاز چگونه باید انجام شود؟

مهاجرت یک واقعیت جهان امروز است، ناامنی، بحران اقتصادی و جنگ افراد را مجبور به ترک سرزمین‌شان می‌کند. حضور مهاجران بنا به شرایط ممکن است فرصت یا تهدید قلمداد شود. در ایران از مهاجران به‌عنوان نیروی کار ارزان و مطیع استفاده می‌شود ولی قائل به اعطای هیچ مزایای اجتماعی به آنها نیستند. یعنی عملاً تفاوتی بین مهاجر قانونی و غیرقانونی وجود ندارد. پروژه طرد همه آنها را درگیر کرده است. این در حالی است که انتظار می‌رود تدابیری اتخاذ شود که مهاجرت به طریق قانونی امکان‌پذیر باشد و مهاجرانی که فرایند قانونی اقامت را طی کرده‌اند از حقوق اجتماعی برخوردار شوند.

برای مهاجران غیرقانونی نیز با تشکیل پرونده مهاجرت وضعیت آنها بررسی شود و به‌خصوص به مهاجرانی که به‌عنوان کارگر مشغول کار هستند، ویزای کار دست‌کم موقت داده شود. کارگران مهاجر نقش مهمی در آبادانی ایران دارند و مواجهه با آنها باید با نگاه انسانی و شفقت‌آمیز باشد. برخورد پلیسی و خشونت‌آمیز و طرد مهاجران غیرانسانی است و کمکی به حل مسئله نمی‌کند و صرفاً به خشونت و تنش در جامعه منجر می‌شود. بگیر و ببند و اخراج مهاجران در سطح بین‌المللی هم چهره‌ی خوبی از ایرانیان نمی‌سازد و تصویری بی‌رحم و فاقد مدارا از آنها به جهانیان نشان می‌دهد.

آسیب‌های نامرئی جنگ شامل چه مواردی می‌شود؟

جنگ موجب می‌شود، اولویت‌های جامعه تغییر کند و ما را به نقطه صفر در زندگی اجتماعی برساند. یعنی امنیت و بقا به دغدغه و نگرانی اصلی جامعه تبدیل می‌شود و سایر وجوه زندگی کمرنگ می‌شود. در چنین وضعیتی بسیاری از موضوعات و مسائل که پیش‌تر برای جامعه اهمیت داشتند از اولویت خارج و به خواسته‌هایی لوکس و نامتناسب با شرایط جنگی تبدیل می‌شوند. جامعه‌ای که با جنگ و تهدید روبه‌روست از پیشرفت و رفاه باز می‌ماند و ارزش‌ها و روابط اجتماعی و فرهنگ آن آسیب می‌بیند.

در وضعیت جنگی و تهدید جنگ، منابع و بودجه کشور به ناگزیر صرف جنگ می‌شود و بودجه خدمات اجتماعی، بودجه آموزش و بهداشت کاهش می‌یابد و این خود اثرات منفی شدیدی بر جامعه خواهد گذاشت.

اساسا مهم‌ترین اقداماتی که باید از سوی حاکمیت برای عبور از این روز‌ها و حمایت از مردم صورت بگیرد، چیست؟

مهم‌ترین کار دور کردن سایه جنگ از سر کشور و اتخاذ رویکردی است که کمترین آسیب را به جامعه وارد کند. هرچه جنگ و تهدید جنگ بیشتر طول بکشد آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی آن بیشتر خواهد بود و همبستگی و صبر و تحمل و تاب‌آوری مردم نیز کمتر خواهد شد؛ بنابراین لازم است با رویکرد عقلانی و محاسبه آسیب‌های ناشی از جنگ و در نظر گرفتن مصالح و منافع جامعه به سمت پایان دادن به وضعیت جنگ و ناامنی گام برداشته شود. گاهی تغییر موضع عاقلانه می‌تواند نجات‌بخش باشد. در وهله بعد ترمیم زخم‌های جنگ و اتخاذ شیوه‌هایی که به بهبود وضعیت اقتصادی منجر می‌شود می‌تواند در برون‌رفت از وضعیت فعلی راهگشا باشد. برداشته شدن تحریم‌ها، خروج از انزوا، تمرکز بر رفاه اجتماعی و بازسازی جامعه بر مبنای عدالت و آزادی مهم‌ترین راه برای گذار از وضعیت فعلی است.

تجربه جامعه ایران نشان داده که اولین گام‌ها برای گشایش در وضعیت کنونی می‌تواند اثرات قابل توجهی داشته باشد. یعنی همین‌که جامعه اطمینان می‌یابد که دیپلماسی دارد جایگزین جنگ می‌شود، پاسخ‌های مثبت ظاهر می‌شود و آرامش نسبی برقرار می‌شود. جامعه منتظر شنیدن خبر حل مسائل با دیپلماسی و پرهیز از مناقشه نظامی است.

منبع: خبر آنلاین

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

کپی‌رایت ۲۰۲3, تمامی حقوق متعلق است به نقش فردا است @ طراحی شده در آتلیه نقش فردا