از آن زمان به این سو، این اصطلاح در عرصه رقابتی طبقه متوسط آمریکا جایگاهی پیدا کرده است. سالهاست که “همگام با خانواده جونز” تصاویری از یک خانواده آمریکایی سفیدپوست، متشکل از زن و شوهر، دو فرزند و یک سگ را در ذهن تداعی میکند که روی چمن مقابل خانه شان ایستادهاند و برای همسایههای شان دست تکان میدهند. شوهر در حالی که خودروی جدید همسایه را نشان میدهد لبخند میزند و همسرش از خود میپرسد که آیا بچههای همسایه لباسهایشان از بچههای خودشان بهتر است یا خیر. این اشاره به فشاری دارد که وقتی خانه، خانواده و چند دارایی مادی کلیدی تان به عنوان بخشهای حیاتی تصویر ارائه شده از شما در عرصه عمومی در نظر گرفته میشوند، به شما وارد میشود.
با این وجود، برای کسانی که با گوشیهای تلفن همراه هوشمند بزرگ شدهاند، رسانههای اجتماعی به طرز چشمگیری انتظارات از نوع ارائه تصویر آنان در عرصه عمومی را گسترش دادهاند. جوانان امروزی برای مستندسازی هر عنصر زندگی خود چه بزرگ باشد چه کوچک، چه صبحانه باشد چه ناهار یا شام و کارهای جانبی، برنامههای آخر هفته، تعطیلات، دوستان، شرکا تحت فشار هستند تا ترکیبی دیجیتالی از یک فرد کاملا شکلگرفته ارائه دهند و مطالب مرتبط با تجربیات افراد دیگر را نه تنها در خیابان یا محله خود بلکه در سراسر جهان بررسی کنند.
چگونه فشار اجتماعی برای نمایش خود در دنیای دیجیتال، جوانان آمریکایی را به بدهی میکشاند؟
تحقیقات جدید نشان میدهند که همراهی با دنیای دیجیتال و خرید بر اساس فشارهای رسانههای اجتماعی، بخش قابل توجهی از جوانان آمریکایی را به بدهی میکشاند. نتیجه نظرسنجی تازه انجام شدهای از سوی هلدینگ مالی و بانکی ” الای فایننشال” از بیش از ۱۰۰۰ فرد بزرگسال آمریکایی، نشان داد که ۴۰ درصد از اعضای نسل Z به طور منظم به دلیل خریدهای آنی اقلام یا تجربیاتی که در رسانههای اجتماعی دیدهاند، متحمل بدهی میشوند. با این وجود، رسانههای اجتماعی صرفا محرک خرید نیستند، بلکه بخش کلیدی از آن چه در ادامه آن میآیند هستند و به همان اندازه بسیاری از اعضای نسل Z میگویند که این خریدها تا حدی برای به اشتراک گذاشتن در رسانههای اجتماعی انجام میشوند.
“جک هاوارد” از “الای فایننشال” به “سالون” میگوید: “این موضوع مرا شگفتزده کرد”. او که رئیس بخش سلامت مالی آن هلدینگ خدمات مالی آمریکایی است میگوید یک بخش جدید را در آن هلدینگ راه اندازی کرده که بر روی آموزش مالی رفتاری و ارتباط روانشناسی و پول متمرکز است. “هاوارد” سالها پیش از راه اندازی آن بخش در سال ۲۰۲۳ میلادی این حوزه را در آن هلدینگ توسعه داده بود.
او میگوید: “من قضاوت نمیکنم. من نمیخواهم برای کسی احساس شرمساری ایجاد کنم. من فقط دارم یک دیدگاه ارائه میدهم. با این وجود، آن چه که میبینیم این است که نسل Z ممکن است بدهی ایجاد کند، آن هم تنها با هدف انتشار پُست در رسانههای اجتماعی”. این گزارش نشان میدهد همان طور که بسیاری از اعضای نسل Z میگویند چیزهایی را برای نمایش در رسانههای اجتماعی خریداری میکنند در نهایت از خرید آن پشیمان شدهاند. این موضوع میتواند به عدم موفقیت نسل Z و نسل هزاره در پس انداز کردن پول بیانجامد، این که آنان تحت فشار هستند تا جالبترین بخشهای زندگی خود را ثبت کنند.
روایتهایی شخصی از تجربیات جوانان آمریکایی
“بنجامین فیلدز” دانشجوی دکترای ۲۷ ساله که وقت خود را بین برکلی در ایالت کالیفرنیا و تولسا در ایالت اوکلاهما تقسیم میکند، میگوید که این فشار را به شدت احساس میکند. هزینه برنامه دکترای او از طریق ترکیبی از کمکهای مالی و الزامات تدریس تامین میشود. “فیلدز” در دو سال اول برنامه به عنوان معلم دبیرستان تمام وقت کار کرد، اما در حال حاضر مشغول به کار نیست. او به زودی کار میدانی برنامه خود را در خارج از کشور به پایان خواهد رساند.
فیلدز میگوید: “من همه را در رسانههای اجتماعی میبینم که مشغول به کار هستند، سفر میکنند و خودروها و خانههای جدید خریداری میکنند. این واقعا باعث میشود که گاهی اوقات بیپروا خرج کنم تا سعی کنم به روز باشم و احساس کنم که بدون حقوق، زندگیام را در مدرسه هدر نمیدهم”.
“جولیت هاس” اینفلوئنسر ۲۳ ساله حوزه سلامت که در نیویورک زندگی میکند و در حوزه روابط عمومی مشغول به کار است، میگوید: “من هنوز قربانی تبلیغات در پلتفرم رسانه اجتماعی “تیکتاک” میشوم که احتمالا دادههایی را هدف قرار میدهند که من به برخی برندهای دیگر در جمعآوری آن کمک کردهام. مثل این است که یک بازیکن ورق در بازی پوکر باشم که مدام سر یک میز پولش را میبازد. میدانم که الگوریتم به من محتوایی را ارائه میدهد که طوری طراحی شده که احساس کنم چیزی کم است، من خود در این زمینه کار تحقیقاتی انجام میدهم و به همین دلیل احساس میکردم از هدف قرار گرفتن توسط الگوریتمها مصون هستم، اما اشتباه میکردم. ظاهرا دانستن این که سوسیس چگونه درست میشود، مانع از خوردن آن نمیشود”.
رسانههای اجتماعی به مثابه خانه جدید یک جوان آمریکایی با حصار چوبی
“هاس” میافزاید: “اگر رسانههای اجتماعی به مثابه خانه جدید یک جوان آمریکایی با حصار چوبی باشد، پس نمیتوان به راحتی گفت که حضور عمومی یک فرد چقدر گستردهتر از این انتظار میرود. از آنجا که هر چیزی را میتوان مستند کرد، جوانان تحت فشار قرار میگیرند تا نسخهای ایدهآل از خود به معنای واقعی کلمه، از هر جنبهای از زندگی خود از شغل تا وضعیت تاهل و زندگی اجتماعیشان و البته این که چند وقت یکبار صبحانه میخورند، به کلاس ورزشی میروند، به کتابفروشی میروند را به نمایش بگذارند. ما اولین نسلی هستیم که در اقتصاد “ترس از دست دادن فرصتها” بزرگ شدهایم”.
او میافزاید: “این حصارهای چوبی دیجیتال در رسانههای اجتماعی به سختی ثابت هستند، همواره در حال تکامل هستند و به صراحت تعریف میکنند که مصرفکنندگان جوان چگونه باید زندگی کنند. از نظر خریدهای فرهنگی پاپ گرانقیمت، حصار چوبی سفید تابستان گذشته میتوانست خرید بلیتی برای تور اجرای کنسرت “لوس” توسط “چارلی ایکسسیایکس” خواننده بریتانیایی باشد. امسال به نظر میرسد که این بلیت برای کنسرت “کابوی کارتر” با اجرای “بیانسه” خواننده آمریکایی باشد. بسته به مخاطب شما (که میتوانید آن را «جامعه» بنامید)، نسخه دیجیتالی یک چمن کاملا مرتب میتواند یکی از اقلام اصلی کمد لباس شما باشد، مانند کیف بزرگ برند “کوچ” یا بهترین نسخه کپی که از آن میتوانید پیدا کنید، یا دست کم یک تعطیلات اروپایی در سال آینده؛ زیرا هر کسی که میشناسید، تصاویر جذابی از هفته اقامتش در جزیره سانتورینی در یونان منتشر میکند”.
با این وجود، این فشار صرفا جوانان را به شرکت در رخدادهای فرهنگی بزرگ و تا حد امکان گرانقیمت سوق نمیدهد، بلکه در هر شبی ممکن است موافقت کنید که با یکی از آشنایان تان نوشیدنی بنوشید، زیرا این کار بهتر از هیچ کاری نکردن است و گوشی تلفن همراه شما مملو از تصاویری است که نشان میدهند در حال حاضر، افراد زیادی در حال انجام کاری هستند. آن نوشیدنی عکسی از دست شما در کنار موکتل تان را به نمایش میگذارد، عکس وارد رسانههای اجتماعی میشود و تمام. شما نشان میدهید که یک زندگی کامل و پرمشغله را تجربه میکنید. این که آیا شما واقعا آن را تجربه کردهاید یا خیر موضوع دیگری است.
آن چه “هاوارد” را بیشتر متعجب ساخت این نبود که مصرفکنندگان جوانتر بدهی قابل توجهی دارند یا این که پول خود را صرف خریدهای غیرضروری مانند لباس یا غذا خوردن در رستوران میکنند، بلکه این واقعیت بود که بسیاری از جوانان برای خرید بلیت کنسرت یا انتشار عکسهای خوب از دوران تعطیلات شان بدهکار میشوند و واقعیت آن است که آنان اکنون به جای تمرکز بر روی تقویت سلامت روان که در دوره عدم وجود اینترنت صورت میگرفت به دنبال ثبت وقایع زندگی شان در رسانههای اجتماعی متمرکز شدهاند.
“هاوارد” میافزاید: “تجربهها و خرج کردن پول برای کسب تجربیات حال شما را بهتر میکند. با این وجود، ما در حال از دست دادن کسب تجربیات هستیم. ما اقلام مختلف را خریداری میکنیم و سپس توانایی حضور واقعی را از دست میدهیم. این باعث ایجاد اضطراب زیادی در نسل جوان ما میشود”.
منبع: اقتصاد24