به گزارش نقش فردا؛ انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، نهتنها بازگشت یکی از مهمترین چهرههای سیاستورزی سه دهه اخیر ایران به صحنه فعال تصمیمسازی امنیتی و دیپلماتیک است، بلکه نشاندهنده تغییری مهم در رویکرد کلی جمهوری اسلامی به مقوله سیاست خارجی و امنیت ملی است. لاریجانی که پیشتر در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ این سمت را برعهده داشت، این بار در شرایطی به شعام بازمیگردد که پروندههای منطقهای، مذاکرات هستهای، سیاستگذاریهای دفاعی و تقابل با غرب در مرحلهای حساس قرار گرفتهاند.
لاریجانی نه چهرهای صرفا امنیتی است، نه صرفا دیپلماتیک. او یک کنشگر سیاسی-استراتژیک با تجربه عمیق نهادی است. تجربه او در سپاه، وزارت فرهنگ، ریاست صداوسیما، مذاکرات هستهای و ریاست دوازدهساله مجلس، او را به گزینهای با قدرت مانور بالا در بزنگاههای پیچیده سیاسی تبدیل کرده است. بازگشت او، تنها یک تغییر در چیدمان نیست؛ بلکه انتقال پیام سیاسی-راهبردی روشنی از سوی دولت و نظام به داخل و خارج و به معنای پایان یک دوره انقباضی و احتمالا آغاز بازتعریف سیاست امنیتی با محوریت عقلانیت و واقعگرایی است.
چرا لاریجانی؟ چرا اکنون؟
پرسش کلیدی آن است که چرا علی لاریجانی پس از حدود پنج سال خروج از دایره تصمیمسازی اجرایی، دوباره به جایگاه اول امنیتی کشور باز میگردد؟ پاسخ را باید در همزمانی چند تحول کلیدی جستوجو کرد؛ نخست، وضعیت پروندههای منطقهای و جهانی ایران در پیلهای از معادلات پیچیده؛
ازجمله تنش احتمالی دوباره با اسرائیل، مسیر مبهم در مذاکرات هستهای با آمریکا و نیز روابط تیره و سرد با تروئیکای اروپایی و بیم فعالسازی مکانیسم ماشه. در این شرایط، نظام به فردی نیاز دارد که علاوه بر تسلط بر مناسبات بینالمللی، تجربه تصمیمگیری راهبردی در پروندههای کلان را نیز داشته باشد؛ کسی که بتواند هم نظام را نمایندگی کند و هم با غرب تعامل راهبردی داشته باشد.
دوم، دولت پزشکیان با عمر یکساله، در آغاز مسیر خود قرار دارد و نیاز دارد تا با چهرهای باسابقه و تثبیتشده در راس شورای امنیت ملی، پیام اطمینان به حاکمیت، جامعه بینالملل و حتی بازیگران داخلی مخابره کند. انتخاب لاریجانی با جایگاه مشاور رهبری، سابقه مذاکره با اروپا و روابط تثبیتشده با ساختار قدرت، چنین پیامی را منتقل میکند.
سوم، لاریجانی از دل جناح اصولگرایان آمده اما امروز، بیشتر به عنوان چهرهای مستقل، واقعگرا و معتدل شناخته میشود. این جایگاه، دقیقا همان نقطهای است که میتواند در شرایط شکافهای فزاینده درونحاکمیتی، نقش پل ارتباطی بین نهادهای سیاسی، نظامی و اجرایی را ایفا کند.
از شعام تا شورای دفاع؛ نوسازی ساختار امنیت ملی یا بازتوزیع قدرت؟
یکی از نکات کلیدی که در تحلیل تحولات اخیر باید به آن توجه کرد، مسئله اعلام رسمی تشکیل نهادی جدید به نام «شورای دفاع» با وظایف راهبردی است. این تغییر ساختاری، همزمان با خروج علیاکبر احمدیان از دبیری شعام و احتمال تمرکز او بر پروندههای دفاعی و استراتژیک، حاوی چند پیام مهم است: بازآرایی قدرت در درون نهادهای امنیتی در حال وقوع است. بهجای انحصار مسئولیتها در دبیر شورای عالی امنیت ملی، حالا ماموریتها تفکیک شده و بخشی از وظایف به شورای دفاع منتقل میشود. این امر میتواند موتور تصمیمسازی در حوزه دفاعی را مستقل از تصمیمات کلان امنیت ملی کند.
در سوی دیگر، بازگشت لاریجانی به شعام، نشانهای از اولویتیافتن مجدد دیپلماسی در تصمیمگیریهای امنیتی است. از یاد نبریم که در سالهای اخیر با قدرتگیری چهرههایی چون جلیلی و احمدیان، شورای عالی امنیت ملی بیشتر به سمت تصمیمگیریهای سختگیرانه و ایدئولوژیک سوق پیدا کرده بود.
حالا با حضور لاریجانی، نهفقط افزایش عقلانیت دیپلماتیک بلکه احتمال بازگشت به مسیرهای گفتوگو و کاهش تنش نیز افزایش مییابد. ضمنا باید اشاره کرد که احتمالا وزن سعید جلیلی هم کاهش پیدا خواهد کرد چون با توجه به اینکه شورای عالی امنیت ملی دو نماینده رهبری دارد (جلیلی و احمدیان)، اگر لاریجانی بهعنوان نماینده سوم وارد شود، یکی از دو نفر باید کنار برود. در شرایطی که احمدیان قرار است مسئول شورای دفاع شود، احتمال حذف جلیلی از شعام بالا رفته است. حتی اگر این حذف فیزیکی نباشد، حضور لاریجانی، وزن و اثرگذاری جلیلی را به شدت کاهش خواهد داد.
پیام به غرب؛ آیا مذاکرات در راه است؟
یکی از مهمترین ابعاد تحلیلی بازگشت لاریجانی به راس شعام، ارتباط آن با آینده مذاکرات ایران با غرب است. لاریجانی پیشتر در گفتوگو با سولانا، طرحی را تا مرز توافق پیش برد اما در نهایت با مخالفت احمدینژاد و تغییر ناگهانی دبیر شعام به جلیلی، آن مسیر بسته شد. حالا پس از حدود ۱۸ سال، بار دیگر نام لاریجانی در مرکز تصمیمگیری امنیتی قرار گرفته است.
این جابهجایی حامل چند پیام به غرب است: نخست، بازگشت عقلانیت مذاکره به ساختار رسمی قدرت. رسانههای غربی در توصیف لاریجانی همواره او را عملگرا یا تکنوکرات خواندهاند؛ یعنی کسی که اهل عملگرایی و گفتوگو است و تقابل ایدئولوژیک را برنمیتابد. دومین پیام، تفکیک کارویژههاست؛ به معنای دیگر شاید مذاکرات با یک چهره باسابقه هدایت خواهد شد.
تجربهای که از تعاملات پیشین با لاریجانی در غرب وجود دارد، میتواند به احیای پلهای دیپلماتیک کمک کند. این امر، بهویژه در دولت پزشکیان که احتمالا رویکردی عملگرایانهتر به سیاست خارجی دارد، بسیار مهم خواهد بود. سومین نکته ناظر به ارسال پیام برای واشنگتن و اروپاست چون انتخاب لاریجانی ممکن است بهمنزله نوعی سیگنال تغییر در موضع ایران تلقی شود، بهویژه در میانه تحولات پساجنگ اخیر با اسرائیل. سفر اخیر لاریجانی به مسکو و دیدار با پوتین، شاید بخشی از یک معادله بزرگتر برای بازسازی موقعیت راهبردی ایران در سطح بینالملل باشد.
بازآرایی سپهر سیاسی جمهوری اسلامی
باید انتصاب لاریجانی را نه صرفا در قالب تغییر یک دبیر، بلکه بهعنوان بازآرایی سیاسی قدرت در جمهوری اسلامی تحلیل کرد. به نظر میرسد که سپهر سیاسی ایران پس از یک دوره انقباضی و حاکمیت چهرههای تندرو و امنیتی، اکنون دوباره نیاز به بازیگرانی با تجربه، واقعگرایی و قدرت مانور بالا دارد.
در این چارچوب، علی لاریجانی همان کسی است که میتواند بین طیفهای مختلف درون نظام (از سپاه تا دولت، از مجلس تا مجمع تشخیص) نقش واسط و همافزا را ایفا کند. همچنین با تجربه بالا در سیاستگذاری داخلی و خارجی، راهبردهایی چندلایه را در زمان بحرانهای همزمان و فزاینده مدیریت کند و در تعامل با جامعه جهانی، از موضع عزت اما با منطق گفتوگو، تصمیمهای واقعبینانه و کاهشدهنده تنش اتخاذ کند. از همینرو، حضور او در شعام را باید مقدمهای برای بازتنظیم چرخشهای دیپلماتیک و امنیتی کشور در نظر گرفت؛ تغییری که نهفقط در ترکیب یک شورا بلکه در روح کلی سیاستورزی ایران بازتاب خواهد یافت.
لحظهای برای تصمیمهای بزرگ
انتصاب علی لاریجانی به دبیر شورای عالی امنیت ملی، بدون تردید یکی از مهمترین تصمیمات سیاسی-امنیتی دولت پزشکیان در آغاز کار خود بود. بازگشت لاریجانی در حالی رخ میدهد که ایران در آستانه تصمیمهای بزرگ در حوزه سیاست خارجی، دفاعی و حتی اجتماعی قرار دارد.
در چنین شرایطی، حضور یک بازیگر میانهرو، عملگرا و با جایگاه تثبیتشده، میتواند تغییر لحن جمهوری اسلامی در مواجهه با چالشهای راهبردی را رقم بزند. بازگشت لاریجانی را باید بازگشت عقلانیت به ساختار امنیتی تلقی کرد؛ عقلانیتی که اگر با اعتماد نظام و ابتکار دولت همراه شود، ممکن است فصلی تازه در دیپلماسی جمهوری اسلامی بگشاید.
منبع: هفت صبح