جزئیات محتوای این پیام اعلام نشد، اما لحن رسمی بیانیهها و نحوه اطلاعرسانی نشان میداد که موضوع، فراتر از روابط دوجانبه تهران و مسکو است. رسانههای روسی هم این سفر را «مهم و راهبردی» توصیف کردند و آن را در چارچوب تحولات امنیتی خاورمیانه و بازآرایی نظم جهانی ارزیابی کردند.
زمانبندی معنادار
نکتهای که به این سفر بُعدی فراتر از یک دیدار رسمی میدهد، همزمانی آن با تماس تلفنی مفصل میان ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، است.
طبق گزارش منابع غربی، این تماس حدود یک ساعت طول کشیده و محور آن، مسائل خاورمیانه، جنگ غزه، و تحولات انرژی بوده است. اگرچه هیچ اشارهای به ایران در بیانیههای رسمی نشده، اما همزمانی دو رویداد مهم (انتقال پیام تهران به پوتین و گفتوگوی پوتین با ترامپ) برای بسیاری از ناظران نشانهای از احتمال ورود مسکو به نقش میانجی میان تهران و واشنگتن است.
مسیر ویرانگر از ۱۴۰۰؟
حشمتالله فلاحتپیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، در واکنش به این سفر نوشت: «ماموریت لاریجانی هر هدفی غیر از جدا کردن سرنوشت ایران از بازی هژمونی روسیه داشته باشد، ادامه مسیر ویرانگری است که از ۱۴۰۰ شروع شد. پوتین در جهان بی-۲ها زندگی میکند نه اس-۳۰۰ها.»
اشاره فلاحتپیشه به «بی-۲» (B۲) یعنی بمبافکن پنهانکار آمریکایی، در واقع نقدی تلویحی به این برداشت است که روسیه دیگر در معادلات نظامی و سیاسی جهانی شریک قابل اتکایی برای ایران نیست. از نگاه او، هرگونه وابستگی بیش از حد به کرملین، ایران را در مسیر اشتباهی قرار میدهد که آغاز آن، همزمان با تعمیق روابط نظامی تهران و مسکو در سالهای اخیر بوده است.
روسیه در نقش میانجی؟
از نگاه تحلیلگران بینالمللی، پوتین در سالهای اخیر کوشیده است جایگاه خود را بهعنوان «میانجی قدرتها» تثبیت کند؛ از صلح سوریه گرفته تا جنگ اوکراین و اکنون بحران خاورمیانه.
برخی رسانههای عربی نیز مدعی شدهاند که روسیه پس از انتخابات آمریکا، در تلاش است کانالهای ارتباطی غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن را فعال کند. در این سناریو، لاریجانی که سابقه طولانی در مذاکرات هستهای دارد و روابط شخصی خوبی با مقامات روس دارد، میتواند حامل پیامهایی باشد که فراتر از سطح رسمی وزارت خارجه تنظیم شدهاند.
نشانههای تغییر در سیاست تهران؟
همزمانی این سفر مهم لاریجانی با دوچرخهسورای پزشکیان در اصفهان را نیز نباید نادیده گرفت. به نظر میرسد که انتخاب لاریجانی بهعنوان فرستاده رهبری معنای خاصی دارد. او نه از حلقه دولت بلکه از چهرههای «غیردولتی، اما مورد اعتماد حاکمیت» است.
از سوی دیگر، تأکید منابع رسمی بر اینکه لاریجانی «پیام رهبر انقلاب» را منتقل کرده، نشان میدهد سطح گفتوگوها کاملاً فراتر از مسائل جاری اقتصادی یا همکاریهای نظامی بوده است. بهنظر میرسد تهران در پی انتقال مستقیم مواضع خود به مسکو و شاید از مسیر مسکو به واشنگتن است؛ اقدامی که یادآور نقش عمان در سالهای آغازین مذاکرات هستهای است.
واکنش رسانهها؛ از تحلیل محتاط تا گمانه جسورانه
رسانههای داخلی بیشتر رویکردی محتاطانه داشتند و به ذکر خبر دیدار بسنده کردند، اما رسانههای خارجی از جمله رویترز و المانیتور با تیترهایی، چون «پیام ایران در کرملین» و «لاریجانی، حامل پیام تازه تهران به غرب» از آن یاد کردند.
برخی شبکههای روسی نیز سفر لاریجانی را نشانهای از «بازگشت اعتماد تهران به مسکو» دانستند، در حالی که رسانههای غربی تأکید کردند ایران در حال جستوجوی مسیرهای تازهای برای کاستن از فشارهای اقتصادی و تحریمی است.
پیام پنهان در زمانه پرآشوب
این سفر در شرایطی انجام شد که خاورمیانه در وضعیت بحرانی تازهای قرار دارد: از وضعیت غره و لبنان گرفته تا آخرین تحولات در یمن. روابط ایران و آمریکا نیز با وجود برخی نشانههای نرمش، هنوز پر از سوءظن است.
در چنین فضایی، پیام لاریجانی به پوتین میتواند حاوی پیامی دوگانه باشد؛ از یک سو تأکید بر تداوم همکاری راهبردی با روسیه، و از سوی دیگر تلاش برای باز کردن کانالی تازه میان تهران و واشنگتن از مسیر مسکو.
مسکو، حلقه میانی یا تله جدید؟
اگر فرض میانجیگری پوتین میان ایران و آمریکا درست باشد، این نخستینبار در دو دهه اخیر است که روسیه نقش میانجی فعال میان تهران و واشنگتن را بر عهده میگیرد.
با این حال، تجربه گذشته نشان میدهد که مسکو همواره از «فاصله میان تهران و غرب» بهعنوان اهرم فشار و امتیازگیری استفاده کرده است.
از این رو، مأموریت لاریجانی میتواند هم فرصتی برای باز شدن مسیر دیپلماسی باشد و هم خطری برای گرفتار شدن دوباره در بازی چندوجهی روسها.
پرسش کلیدی اکنون این است: آیا تهران این بار از کرملین بهعنوان مسیر عبور به گفتوگوهای بزرگتر استفاده میکند، یا بار دیگر خود را در مدار مسکو تعریف خواهد کرد؟