به گزارش نقش فردا به نقل از فرارو یدالله کریمی پور در خبرآنلاین نوشت: احتمال منطقهای شدن جنگ و به ویژه ورود جمهوریاسلامی به آن نزدیک به صفر است. از سوی دیگر جمهوریاسلامی غرق در مسائل پیچیده داخلی است و در حل وفصل آنها مانده است. به گمانم تنش و منازعه در فضای پیرامونی باب المندب و در شاکلهای عادی و نه خیلی سنگین همچنان استمرار خواهد یافت.
دیشب (۱۲ ژانویه) آمریکا و بریتانیا در عملیاتی مشترک، با پشتیبانی بحرین، استرالیا، کانادا و هلند، از دریا، هوا و زیر دریا، ۶۰ هدف، در ۱۶ مکان یمن را مورد حمله موشکهای تاماهاوک قرار دادند. بدین ترتیب ۱۲ سایت حوثیها مورد اصابت قرار گرفت. در این باره گپهای گوناگونی دارم که خواندنش راهگشا و نویدبخش است.
نخست آن همین چند هفته پیش، یعنی در ۱۷ دسامبر در یادداشتی مشروح با عنوان: غزه به حاشیه خواهد رفت هم تصویب قطعنامه علیه حوثیها و اجماع جهانی علیه صنعا را تصریح کردم و هم تاکید شد که چماق جنگ بر سر حوثیها فرود خواهد آمد (لطفا سرچ شود)؛ و هم در آنجا نوشتم که قدرتهای دریا- پایه همچون امریکا، بریتانیا و نیز چین به هیج روی اجازه استمرار نا امنی در باب المندب را نخواهند داد و به زودی علیه حوثیها وارد کارزار خواهند شد.
ولی نکته دوم و خواندنیتر این است که من طی ۳۲ سال اخیر، هیچ بیانیه و واکنشی محتاطتر و پر هراستر از بیانیههای این دو قدرت بزرگ دریایی تاریخ و امروز جهان، یعنی آمریکا و بریتانیا در مورد حملات به یمن ندیده بودم. واکنش و بیانیههایی سرشار از رعب و بلکه وحشت و هراس. آمریکاییها بیدرنگ گفتند: ضربات ما علیه اهداف یمنی پایان پذیرفت. جو بایدن حملات گسترده اف- ۲۲ها و شلیک موشکها از زیردریاییها را حرکتی دفاعی و بازدارنده و موقت شمرد. ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا مدعی شد حملاتش به یمن محدود، دفاعی، بازدارنده و صرفا متوجه اهداف نظامی بود. دستکم ۵ عضو برجسته کنگره و مجلس نمایندگان بایدن را به خاطر حمله به یمن محکوم کرده و آن را غیر قانونی خواندند.
سوم این که بیشتر کارشناسان و رسانههای معتبر این حمله را مقدمه و تمهیدی در جهت منطقهای شدن جنگ و ورود ایران و حزب الله پیش بینی میکنند. از جمله در این باره ۴ پرسش اساسی مطرح شده است:
۱- آیا حوثیها زین پس عقب نشینی خواهند کرد؟
۲- آیا حاصل غزه و یمن و لبنان، جنگ منطقهای با مشارکت جمهوری اسلامی خواهد بود؟
۳- آیا حوثیها اهداف منطقهای و شناورهای آمریکا را هدف قرار داده و بایدن را ناگزیر به عقب نشینی خواهند کرد؟
۴- آیا تنش، منازعه و درگیری بدون اوجگیری، در حالت معمول و عادی استمرار خواهد یافت؟
در گذر از سخنان اردوغان که همواره همچون کرکس چشمانش را بر ایران متمرکز کرده و در انتظار اشتباه استراتژیک تهران است، به اغلب احتمال، نه جنگ منطقهای درخواهد گرفت و نه جمهوریاسلامی آن چنان نابالغ است که با طناب پوسیده ترکیه وارد چاه بی انتهای درگیری منطقهای شود. یادآوری میشود که اردوغان امروز جمعه در ارتباط با جنگ آنگلوسفرها بر حوثی ها، با ظاهری مخالف با آمریکا و بریتانیا گفت: اتفاقی که افتاد استفاده نامتناسب و نامتوازن از قدرت بود، همان کاری که اسرائیل در غزه میکند. باید ببینیم که ایران چگونه از خود دفاع خواهد کرد؟، این ظالمان هستند که زیان دیده و شکست خواهند خورد و مظلومین هیچ وقت ضرر نمیکنند.
ولی چرا کمترین ضرورتی به ورود ایران به جنگ نیست و اتفاقا چنین اتفاقی هم رخ نخواهد داد:
۱- حوثیها این قدر عاقل هستند که بدانند آمریکا، بریتانیا و بلکه ناتو از ورود به جنگی فراگیر، درازمدت و زمینی پرهیز داشته و آن را به سود روسیه و چین میدانند. آیا تصمیم سازان استراتژیک جمهوری اسلامی از این غافلند؟!
۲- بر اساس براوردهای واقعی از تاثیر حمله دیشب، به زیرساختهای غیر نظامی و نظامی حوثیها آسیبی جدی وارد نشده است. آنان در پی چند سال حملات فوق سنگین ائتلاف عربی، به ویژه عربستان و امارات، آبدیده شده اند؛ بنابراین ۶ کشته دیشب، در برابر هزاران کشته پیشترها، نمیتواند عددی برای شروع جنگ مستقیم منطقهای باشد؟
۳- جالب این که واکنش ایران و حزب الله به حملات بامداد امروز به حوثیها هم عادی و کمرنگ بود؛
۴- برای جمهوریاسلامی باید روشن باشد که اوجگیری جنگ در باب المندب برای آمریکا بس مفید است. زیرا صادرات نفت و گاز مایع ایالاتمتحده از مسیر اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه صورت میگیرد که از صحنه جنگ دور است. حتی گران شدن بهای نفت به سود آمریکاست. این چین و اتحادیه اروپایی و کشورهای حوزه خلیج فارس هستند که بیشترین ضررها را متحمل خواهند شد؛
۵- هم چنین هزینههای جنگ جدای از اسراییل، برای آمریکا و بریتانیا در حال افزایش است. این دو علاوه بر پشتیبانی جدی از اسرائیل، ناگزیرند در عراق و سوریه (امریکا) و یمن بجنگندند. بی آن که ایران حضوری مستقیم در اینها داشته باشد.
به هر روی احتمال منطقهای شدن جنگ و به ویژه ورود جمهوریاسلامی به آن نزدیک به صفر است. از سوی دیگر جمهوریاسلامی غرق در مسائل پیچیده داخلی است و در حل وفصل آنها مانده است. به گمانم تنش و منازعه در فضای پیرامونی باب المندب و در شاکلهای عادی و نه خیلی سنگین همچنان استمرار خواهد یافت.