درعوض، شهرداری تهران تصمیم دارد نقاط خالی فضای سبز را در گوشهگوشه شهر با نخلهای تزئینی پر کند. نخل درخت زیبایی است، اما فقط زیبایی یا سبز بودن کافی نیست. کارشناسان فضای سبز میگویند این گونه نوسانات دمایی تهران را تاب نمیآورد و از طرف دیگر، مشکل را در تغییر سیمای شهر و هویت بصری تهران میبینند. بااینحال، بهنظر میرسد این مخالفخوانیها پیش مدیریت شهری خریدار ندارد.
نخلهای میدان فلسطین، چندوقتی است سر خم کرده و در حال خشکیدناند. در بلوار اسفندیار هم نخلهای خشکیده، مدتی پیش با نخلهایی دیگر جایگزین شدند. نخلهایی که به فضای سبز تهران اضافه شدهاند، بیشتر از گونههای تزئینی نخل بادبزنی (Washingtonia spp) و فینیکس (Phoenix canariensis) است. شهرداری تهران گزارش مشخصی درباره این تغییرات نداده و اگر صحبت از کاشت نخل بوده، مدیران شهری گزارشهایی موردی درباره کاشت این درختان دادهاند و در اظهاراتی کلی به «تلطیف فضای بصری شهری و تنوع گونههای گیاهی» اشاره کردهاند، اما آمار دقیقی درباره شمار این درختان ندادهاند.
فضاى سبز شهرى، در ساخت شکل شهر تعیینکننده است و البته طراحی آن، استانداردهای مشخصی دارد. پژوهشهای مختلفی کاشت نخل در محیط شهری تهران را بهدلایل اقلیمی، مصرف بالای آب، کارکرد ضعیف در بهبود کیفیت هوا، تطابق نداشتن با منظر شهری بومی و هزینههای نگهداری بالا، مناسب نمیدانند و درعوض، توصیه میکنند در طراحی فضای سبز شهری از گونههای بومی و مقاوم به شرایط اقلیمی استفاده شود تا درنهایت، پایداری و بهرهوری بیشتری داشته باشد.
مثل مقاله پژوهشی «انتخاب گونههای گیاهی مناسب برای فضای سبز شهرهای نیمهخشک با تأکید بر تغییراقلیم (مورد مطالعه: شهر تهران)» که سال ۹۹ در فصلنامه «علوم محیطی» منتشر شده است و مینویسد: «بهدلیل اقلیم نیمهخشک تهران، چالشهای زیادی برای انتخاب گیاهان مناسب برای ایجاد فضای سبز وجود دارد. اگر همه معیارهای انتخاب گیاهان برای فضای سبز شهری در نظر گرفته نشود، ممکن است خسارتهای محیطزیستی و ضررهای مالی زیادی ایجاد شود.» در نتایج این پژوهش آمده است: «بسیاری از گیاهان غالب در فضای سبز تهران گونههای مناسبی نیستند و گیاهان مناسبی نیز وجود دارند که توجه کمتری به آن نشان داده شده است.»
نخل در تهران زنده میماند؟
«هادی کاشانی»، کارشناس فضای سبز شهری، معتقد است نخل بههیچوجه گونه مناسبی برای تهران نیست. او میگوید: «باوجود تغییراقلیم و افزایش دما، گاهی نخلهای کوچکی که در ارتفاع گردش دمایی ساختمانها و حریم هوایی شهر قرار میگیرند، اگر در زمستانها جوانه انتهاییشان را با نایلون ببندند و حفاظت کنند، در مقابل سرما دوام میآورند. این کار تا موقعی که ارتفاع آنها پایین است، مقدور است. نخلها معمولاً سالی یک رج برگ اضافه میکنند و هرچه ارتفاع میگیرند، نفوذپذیری سرما در آنها بیشتر میشود. وقتی نخل ارتفاع میگیرد، در زمستان سرمازده میشود. این نخلها معمولاً هفت-هشت سال دوام میآورند و بعد که ارتفاع میگیرند، خشک میشوند. برای همین، نخل برای اقلیم تهران اصلاً گونه مناسبی نیست.»
مدیرعامل جمعیت داوطلبان سبز توصیه میکند بهجای نخل از گونههای همیشهسبز مثل برگبو، مگنولیا و گونههایی که برگهای روغنی دارند، استفاده شود؛ گونههایی که «میتوانند سرمای زمستان تهران را بهتر تحمل کنند».
در مقابل، «حامد پارسی»، کارشناس محیطزیست، با تأکید بر تغییراقلیم و گزارشهایی که نشان از افزایش دمای تهران در طول زمان دارند، میگوید: «حساسیت نخلها بیشتر به سرمازدگی و یخزدگی است که با وجود گرمتر شدن تهران، رفتهرفته دیگر چندان شاهد این سرما و یخبندانهای زمستانی نیستیم. بنابراین، مشکلی که در گذشته نخلها را در تهران تهدید میکرد، دیگر کمتر جدی است.»
تمام پاییز و زمستان، سر اغلب نخلهای تهران زیر پوششی پلاستیکی پنهان بود تا از سرما محافظت شود. نخل فینیکس تا حدی در برابر سرما مقاوم است، اما با تشدید آثار تغییراقلیم و افزایش نوسانات دمایی در زمستان، این درختها در تهران در معرض خطر بیشتری قرار میگیرند. از طرف دیگر آستانه تحمل سرما در نخل بادبزنی با نخل فینیکس متفاوت است و معمولاً نخل بادبزنی مقاومتر به سرما شناخته میشود. اما این تمام ماجرا نیست.
مقاومت در برابر تغییر چهره شهر؛ نخل دیگر نماد معنویت نیست
آیا افزایش تعداد نخلها در تهران، تلاشی برای ساخت تصویری معنوی از این شهر است؟ «حسین ایمانی جاجرمی»، جامعهشناس شهری، از یکسو موضوع را در قالب «شهر بهمثابه رسانه» میبیند؛ در اینکه «حکومتها و بازار یا حتی جنبشهای اجتماعی در حوزههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ، در سراسر دنیا از شهر در جایگاه ابزاری رسانهای بهره بردهاند». مثالها در این مورد بسیار است؛ مثل تلاش عامدانه فرانسه از اواخر قرن ۱۸ برای تعریف پاریس بهعنوان شهری با کاربری گردشگری، تفریح و خرید.
این جامعهشناس از سوی دیگر به «برندسازی شهری» اشاره میکند و میگوید: «وضعیت امروز استفاده از بخش سیاسی از فضای شهری در ایران، معطوف به شرایط فعلی نیست. به عنوان مثال، در دوره پهلوی اول، فضای تهران عامدانه تغییر داده شد تا از حالت سنتی خود خارج شود و چهرهای مدرن بگیرد. البته این مداخلهها برای تغییر چهره شهر و انتقال پیام «آغاز دوره جدید» به مخاطب، فقط در تهران نبود. مثل کافه بلدیه، اولین کافه مدرن و بزرگ ایران که در تلاش برای این تغییرات ایجاد شد و همینطور نشریه بلدیه که همزمان هدفگذاری فرهنگی داشت. در موردی دیگر، بعد از اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ گروههای سیاسی مختلف برای تبلیغ مرام خود از فضای شهری استفاده میکردند؛ حزب توده، پانایرانیستها و جبهه ملی، هر کدام سعی میکردند با تبلیغات و حضور خود در فضای شهری، از این امکان استفاده کنند.»
ایمانی جاجرمی با طرح این مثالها به روزگار فعلی بازمیگردد و میگوید: «من فکر میکنم نگرانی حاکمیت این است که فضای شهر در حال تغییر است و این قابلانکار نیست. در سالهای اخیر چهره مردم، بهخصوص نسل جوان و بهویژه زنان، بسیار متفاوت از روایتهای رسمی است و شهر نیز با انگاره رسمی تعریفشده از تهران، نهتنها فرق دارد، بلکه کاملاً در تضاد است. بنابراین، بهنظر میرسد تلاشی که برای تغییر فضای شهری درحال انجام است، مقاومت در مقابل این موج تغییر در چهره شهر، یا مخالفت با این روند است. واقعیت اجتماعی، پوشش و رفتارها و حتی فضاها تغییر کرده و این تغییرات در چارچوب روایت رسمی نمیگنجد و احتمالاً به همین علت است که برنامهای تدوین شده است تا در مقابل این روند ایستادگی شود و اتاق فکرها میخواهند بار دیگر تصویر ایدئال خود را از زندگی اجتماعی تبلیغ کنند و آنچه برای این کار در اختیار دارند فضای شهری است. نقاطی در تهران مثل محدوده بین دانشگاه تهران و خیابان انقلاب، خود دانشگاه تهران، چهارراه و میدان ولیعصر و میدان آزادی، فضاهای نمادین شهر بهشمار میآیند.».
اما مگر لزوماً نخل یادآور مفهومی معنوی و مذهبی است؟ بهخصوص که نخلهای زینتی که امروز در فضای تهران بهوفور یافت میشود، در جایی مثل دوبی یا بورلیهیلز لسآنجلس هم دیده میشود. استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در جواب میگوید: «بااینکه درخت نخل برای ما همیشه معنایی مذهبی داشته، جریان بازاری آنقدر قدرتمند بوده که توانسته معنای تاریخی و معنوی این علامت را تغییر دهد. نخل امروز در جریان قالب رسانهای و بازاری خود، یادآور سواحل گردشگری است و پیامی از مکانی خوشآبوهوا برای استراحت و تفریح به مخاطب میرساند.
اینها، یعنی کسانی که میخواهند در سطح فضای شهری، سیاستهای رسانهای طراحی کنند، باید شناخت دقیقی داشته باشند و بدانند نتیجه تغییرات و اقداماتی که بدون مطالعه و ارزیابی انجام میشود، نتیجه عکس میدهد. هر پیامی قالب مخصوص به خود را میخواهد. الان ما در دورهای زندگی میکنیم که دوره غلبه قالبهای بازاری و بازارپسند است. در این شرایط، استفاده نادرست از این قالبها، ممکن است اثر معکوس داشته باشد.»
انتخاب چطور انجام میشود؟ هر نخل، نفری چند؟
منبعی آگاه در شهرداری به «پیام ما» میگوید این درختان که از شهرهای شمالی به پایتخت وارد میشوند، باتوجه به سایز و گونه، قیمتهای متفاوتی دارند. نخل نسبت به گونههای دیگری که میتوانند در فضای سبز تهران جای بگیرند، درخت گرانی است. تا سال پیش قیمت هر نخل ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان بود، اما امسال قیمتها تغییر کرده است. این منبع آگاه میگوید: «نخل با گلدان سایز ۱۲ که ارتفاعش حدود صد سانتیمتر است، در شهرهای شمالی یک میلیون تومان به فروش میرسد. رقم دیگر جعبهای است؛ نخل جعبهای کوچک با ارتفاع ۱۲۰ سانتیمتر دو تا دو و نیم میلیون تومان قیمت دارد. همین درخت با ارتفاع دو متر و نیم ۱۷ تا ۱۸ میلیون تومان است. قیمتها البته در تعداد بالا متفاوت است و علاوهبراین، رقمی برای هزینه کرایه تا تهران هم به آن اضافه میشود.»
گونهها برای کاشت در فضای سبز چطور انتخاب میشوند؟ پژوهشهای مختلف دراینمورد تأکید دارند انتخابها معمولاً براساس تخصص نیست، بلکه سلیقهای است. مقاله «نحوه انتخاب گیاهان در برنامهریزی و معماری فضاهای سبز شهری در ایران (ارائه روشی با استفاده از منطق و نظریه مجموعهها در ریاضیات)» که پاییز ۱۳۹۱ در نشریه پژوهشهای جغرافیای انسانی منتشر شده، بهطور مفصل این موضوع را بررسی کرده است.
در مقدمه این مقاله آمده است: «فضای سبز برخلاف معنایی که ممکن است در عموم القا کند، تنها مکانی پوشیده از درخت گیاه و جدولکشیشده نیست، بلکه نمادی است از تفکرهای فرهنگی و اجتماعی یک جامعه. حوزه شمول آن نیز تنها پارکها را در بر نمیگیرد. کمابیش در تمامی موقعیتهای طراحی محیط، ترکیب گیاهان بیشترین اثر را در شیوه ادراک مکان دارد. گیاهان مهمترین متغیرهای محیطی در معماری منظر و فضای سبز بهشمار میروند. وجود و عدم وجود ارتباط بصری منجر به احساس لذت و خوشایندی یا بیتفاوتی و ناخوشایندی میشود.»
این پژوهش مشکلات ناشی از انتخاب نادرست گیاهان در فضای سبز را بررسی کرده و بهصراحت میگوید: «انتخاب گونههای گیاهی در بیشتر موارد، بهویژه در ایران در دهههای اخیر غیرعلمی بوده است؛ بدینترتیب که یا بهشکل تصادفی انتخاب میشوند یا اینکه گیاهان فضای سبز را با نگرشهای تکبعدی انتخاب میکردند.»
در این مقاله، مشکلاتی که در موضوع فضای سبز دیده شده، اینطور فهرست شده است؛ تکفصلبودن زیباییهای فضای سبز و عملکردهای آن، تطابق نداشتن مکان با عملکرد، بیتوجهی به جنبههای زیباشناختی گیاهان و همچنین بیتوجهی به میزان تحمل سرما، گرما و شرایط اکولوژیکی گیاهان و ازبینرفتن آنها و تشکیل مناظر نامناسب در فضای سبز.
براساس این پژوهش، درحالیکه انتخاب گیاه مناسب برای فضای سبز کارشناسانه است و هرکس مجاز به انتخاب گیاه نیست، در پارکهای مورد مطالعه، انتخاب از سوی افراد غیرمتخصص انجام گرفته است.
پارسی، کارشناس محیطزیست، نیز معتقد است انتخاب گونههای گیاهی در شهر و فضای سبز تهران مبتنیبر کار کارشناسی نیست: «این تأمینکنندههای گلوگیاه و فضای سبز هستند که تصمیم میگیرند شهر از چه گونهای پر شود. درصورتیکه اگر قرار بود انتخاب طی روالی منطقی انجام شود، سازمان بوستانها باید با کمک سازمان تحقیقات کشاورزی و سازمان جنگلها در جریان هماندیشی و همافزایی به انتخاب میرسیدند که برای واکاری چنارها، تعریف گونههای درختی و درختچهای در توسعه شهری، بهغیر از یاس هلندی، پالم (نخل) و اکالیپتوس و … چه گونهای مناسب است.»
نخلهای زیادی در تهران کاشته شده و درحال کاشت است؛ فضای سبز میانی خیابان کریمخان، میانبند میدان هفتتیر و فضای سبز حاشیه بزرگراه جلالآلاحمد و کوی نصر و بسیاری نقاط دیگر. سؤال این است که اگر با افزایش دما و تغییر شرایط اقلیمی تهران نخل در این شهر زنده میماند، میتوان این گونه تازه را پذیرفت؟
این تصویر تهران نیست
نخلهای زیادی در تهران کاشته شده و درحال کاشت است؛ فضای سبز میانی خیابان کریمخان، میانبند میدان هفتتیر و فضای سبز حاشیه بزرگراه جلال آلاحمد و کوی نصر و بسیاری نقاط دیگر. سؤال این است که اگر با افزایش دما و تغییر شرایط اقلیمی تهران نخل در این شهر زنده میماند، میتوان این گونه تازه را پذیرفت؟
پارسی در جواب میگوید: «درختها بخشی از هویت شهر هستند و سیمای شهر را تعریف میکنند. فضای سبز شهرها، خیلی وقتها امضای آن شهرهاست. مثلاً با دیدن منظر بلواری پر از درختهای نارنج، یاد شیراز میافتیم یا شهسوار را با درختان پرتقالش میشناسیم و تویسرکان یا ملایر را با درختان گردو. اصفهان با درختان نارون چتریاش شناخته میشود و تهران با چنارهایش. نخل درخت بسیار زیبایی است، اما نمیتوان این گونه را بهصورت چشمگیر بهراحتی به فضای سبز شهر تهران معرفی کرد؛ آنهم در شهری که به چنارستان مشهور است و علاوهبر لکههای باقیمانده در خیابان ولیعصر، هنوز چنارهای چندصدسالهای در امامزادهها دارد.»
از نگاه او اگرچه مسئله آبیاری نامنظم، بستن بستر چنارها و عوامل مختلف دیگر بسیاری از چنارهای تهران را از بین برده، اما بهجای نخل گونههای دیگری را میتوان برای تهران مناسب دید. همانطورکه در پژوهشهای علمی مختلف خرنوب، لیلکی بیخار و خاردار، عناب، گز، سوفورا، پسته چینی، بلوط قرمز، بلوط خاکستری، داغداغان، بلوط همیشه سبز بهجای گونههای درختی و همچنین ارغوان، زرشک و سنجد زینتی، انگور فرنگی، طاووسی، گلنار، سماق و پیروکانتا را بهجای گونههای درختچهای مناسب تهران معرفی میشود. باوجود این همه تنوع و انتخاب توصیهشده، دست قدرتمندی پای نخل را به «چنارستان» باز کرده است؛ درختی زیبا با چتری همیشهسبز که تصویری از شهر میسازد که دیگر شبیه تهران نیست.