به گزارش نقش فردا به نقل از خبرآنلاین، اعضای مجلس خبرگان رهبری روز ۱۷ آبان با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. حجتالاسلام و المسلمین سعید صلح میرزایی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در گفتگو با فارس، به جزئیاتی از این دیدار پرداخته است که در ادامه می خوانید؛
سلام و تحیت؛ ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادهاید. در ابتدای گفتوگو بفرمایید مهمترین اقدامات مجلس خبرگان رهبری از ابتدای انقلاب تا کنون را بفرمایید.
مجلس خبرگان رهبری تاکنون سه تصمیم اساسی و مهم در تاریخ خود اتخاذ کرده است. اولین تصمیم در سالهای ابتدایی پس از انقلاب و در زمانی که حضرت امام خمینی(ره) به عارضه قلبی دچار شدند، گرفته شد. در این مقطع و برای جلوگیری از دلهرههای عمومی و نگرانی مردم، مجلس خبرگان پیشنهاد داد تا آقای منتظری به عنوان نفر دوم انقلاب معرفی شود. این پیشنهاد که به نوعی مبتنی بر مصلحتسنجی و حفظ آرامش جامعه بود، علیرغم اینکه در قانون اساسی جایی نداشت، در عمل به عنوان راهی برای انتقال بعضی از وظایف رهبری به شخص دیگری در نظر گرفته شد تا در صورت بروز مشکلی برای حضرت امام، اوضاع کشور در وضعیت مطلوب باقی بماند.
دومین تصمیم در تاریخ مجلس خبرگان، عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری بود. زمانی که حضرت امام خمینی(ره) به این نتیجه رسیدند که آقای منتظری دیگر صلاحیت ادامه این مسئولیت را ندارد ایشان دستور دادند تا آقای منتظری به صورت رسمی برکنار شوند. این تصمیم در تاریخ ۱۴ خرداد سال ۱۳۶۸ به مرحله اجرا درآمد.
سومین و آخرین تصمیم مهم مجلس خبرگان تاکنون، انتخاب و معرفی حضرت آیتالله خامنهای به عنوان ولی فقیه و رهبر انقلاب اسلامی بود که سرآغازی برای دوران جدید رهبری در جمهوری اسلامی ایران بود و همچنان تا به امروز با هدایتهای حضرت آیتالله خامنهای، مسیر انقلاب اسلامی به پیش میرود.
غیر از این سه تصمیمی که به معنایی تصمیم تاسیسی محسوب میشد، در بقیه سالها و لحظات کار مجلس خبرگان، رصد بقا شرایط در حضرت امام و حضرت آقا بوده است.
وظیفه مجلس خبرگان فراتر از یک نظارت کلی است
با توجه به اینکه حضرت امام (ره) و حضرت آیتالله خامنهای برترین افراد ممکن برای هدایت و رهبری انقلاب در این چهل و چند سال بودهاند، نقش مجلس خبرگان رهبری در رابطه با این بزرگواران بیشتر به جنبه نظارتی معطوف بوده است. به عبارتی، مجلس خبرگان بیشتر به نظارت بر صفات رهبری پرداخته است. این نظارت را میتوان به نوعی مشابه نظارت بر کیفیت در یک مجموعه عظیم دانست.
در هر مجموعهای که وظایف و برنامههای آن طبق روال انجام شود و مشکلی در فرآیندهای آن وجود نداشته باشد، نظارت در آن مجموعه عملاً خروجی ندارد جز اینکه بر صحت و درستی عملکرد صحّه بگذارد. در همین راستا، نظارت مجلس خبرگان بر امامین انقلاب، بر اساس اوصافی که در قانون اساسی به آن اشاره شده، انجام میشود تا بررسی و تأیید شود که آن اوصاف همچنان در رهبری وجود دارند و انقلاب در مسیر صحیح خود حرکت میکند.
وقتی مجلس خبرگان حضور دارد، این حضور به مردم اطمینان میدهد که رهبری که مسئولیت هدایت کشور را بر عهده دارد، تمام اوصاف لازم برای پیشبرد انقلاب را دارا بوده و قادر است از انحرافات، ارتجاع، و عقبگرد جلوگیری کند. به این ترتیب، مجلس خبرگان نه تنها نقش نظارتی روزمره دارد، بلکه اعضای آن باید در هر لحظه و در هر دقایقی که ممکن است، دقت لازم را برای بررسی و نظارت بر اوصاف رهبری انقلاب به عمل آورند.
در واقع، وظیفه مجلس خبرگان فراتر از یک نظارت کلی است؛ این مجلس وظیفهای بسیار حساس و دائمی دارد که باید همواره به عملکرد رهبری توجه کند و در صورت نیاز نسبت به آن واکنش نشان دهد. این نظارت لحظه به لحظه از آن جهت اهمیت دارد که هر نوع انحراف از اصول و ارزشهای انقلاب میتواند به سرعت موجب آسیب به روند پیشرفت و تعالی کشور گردد.
آیا اقدمات خبرگان فقط به برگزاری اجلاسیههای سالیانه خلاصه می شود؟
این اجلاسیه هایی که در مجلس خبرگان انجام میشود، یک دستورالعمل های خاص خودش را دارد؛ به این شکل نیست که مجلس خبرگان فقط سالی دو مرتبه درباره صلاحیت رهبری بنشینند، فکرکنند و حرف بزنند.
آن به آن گزارش های مردمی به مجلس خبرگان انتقال پیدا میکند؛ شکر خدا حضرت آقا و حضرت امام به عنوان موسسین انقلاب یک نقش خیلی ویژهای داشتند و الحمدلله هیچ نقطه خاکستری هم درباره این دو بزرگوار دیده نشده است. این را افرادی که خارج از کشور نیز هستند اذعان دارند؛ هنوز که هنوز است همه ما از تحلیلهای حضرت امام و حضرت آقا استفاده میکنیم.
حضرت آیتالله خامنهای در این باره فرمودند که “مجلس خبرگان انقلابیترین نهاد و مرتبطترین نهاد با انقلاب اسلامی است”. این نکته به این دلیل گفته شده که مجلس خبرگان باید به طور مستمر بر ویژگیها و اوصاف رهبری نظارت کند. در صورتی که خللی در این اوصاف به وجود آید، مجلس خبرگان باید به مسئولیت خود عمل کرده و از رهبری که از انقلاب مراقبت میکند، حمایت و مراقبت نماید تا اطمینان حاصل شود که هیچ گونه انحرافی از اصول انقلاب رخ ندهد.
انقلاب اسلامی یک فرایند است که از سال ۱۳۴۱ شروع شده و تا ظهور باید پیش برود؛ انقلاب اسلامی یک سازمان و نهاد نیست، انقلاب اسلامی مجموعهای از حرکات جامعه ما است که رهبری و نهاد های حکومتی نیز جزو آن جامعه است، کل این جامعه دارد تلاش میکند برای اینکه مراحل انقلاب طی شود.
انقلاب از به هم ریختن قواره حکومتی شاهنشاهی شروع شد و تا عصر ظهور میخواهد برود؛ تا وقتی که در این مسیر قرار دارد میتوانیم بگوییم که انقلاب اسلامی در مسیر خود قرار دارد، یعنی مادامی که انقلاب اسلامی اهدافش را دنبال میکند. اهدافی که حضرت امام و رهبر انقلاب بارها آنها را بعنوان اهداف و آرمانهای انقلاب معرفی کردهاند: رشد اخلاق و معنویت و آزادیهای مشروع و تقویت استقلال و عزت و رفاه مردم و …
بعضاً حرفهایی گفته میشود مانند اینکه انقلاب در برهههایی از تاریخ خود به انحراف کشیده شده؛ نظر شما درباره این ادعا چیست؟
ما معتقدیم انقلاب اسلامی در مسیر خود به سمت ظهور پیش رفته و دچار انحراف نشده است؛ اگرچه که در برخی از دورانها، کندیهایی به چشم میخورد.
ما در کنار مومنین انقلابی که حضرت آقا هر فرمایشی میکنند آنها اطاعت میکنند، مجموعه وسیعی از مدیران داریم. برخی از این مدیران ممکن است افراد ناکارآمد باشند یا افراد نفوذی باشند که باعث کندی روند رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی میشود. این نفوذها ممکن است به نحوی مانع از پیشرفت سریع و مؤثر در تحقق اهداف انقلاب شوند.
در چنین شرایطی، وظیفه رهبر انقلاب این است که تلاش کند تا این عقبافتادگیها و کندیها را جبران کند. رهبری باید تمام توان خود را به کار گیرد تا از این موانع عبور کرده و سرعت حرکت انقلاب را در مسیر تحقق آرمانهای اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی افزایش دهد.
مثلاً فرض بفرمایید حضرت آقا فرمودند ما اکنون در مرحله سوم انقلاب هستیم و بحث اسلامی شدن حاکمیت را داریم پیگیری کنیم؛ خب در این مرحله سوم انقلاب عملاً بعضی دولتها آمدند و کارهایی کردند و افرادی را گماشتند که این افراد خودشان اعتقاد راسخ به الگوهای ایرانی و اسلامی نداشتند و بیشتر توصیه الگوهای غربی را میکردند؛ از همین جهت این موضوع خودش مانع برای رسیدن به هدفمان میشد.
نوع تلاش شهید رئیسی و خسته نشدن شبانه روزی ایشان خیلی از آرمانهایی را که در دولت قبل با حضور بعضی از مسئولین و افرادی که ایمانشان به آرمان انقلاب حداقل به اندازه ایشان نبود، را رشد داد.
کما اینکه در این دوران جدید، با توجه به شعار آقای پزشکیان مبنی بر ایجاد وفاق، گاهی اوقات این وفاق از طریق گماشتن برخی افراد به دست نمیآید که شاید آن ایمان راسخ را به مبانی انقلاب و اهداف انقلاب به معنای واقعی نداشته باشند. در چنین شرایطی، حضرت آقا وارد میدان میشوند و در کنار دولت، جریانهای انقلابی را فرا میخوانند که به میدان بیایند و دو برابر کار کنند.
این اقدام حضرت آقا به این معناست که ایشان نظارت دارند و مراقب هستند تا کندی یا اختلالی که ممکن است در بخشی از نهادهای حاکمیتی رخ دهد، برطرف شود. ایشان به خوبی درک میکنند که در صورت بروز کندی در حرکت انقلاب، باید این موانع سریعاً رفع شوند و جریان انقلابی باید با شدت و سرعت بیشتری به پیش برود تا از مسیر اصلی انقلاب منحرف نشود.
مثلاً فرض بفرمایید یکی از کارهای شهید رئیسی این بود که تعدادی مدیر انقلابی و جوان را به کار گرفتند؛ رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت جدید نیز فرمودند که اگر شما بتوانید «صد جوانِ مؤمنِ پُرانگیزهی انقلابیِ متعهّد» را در این دولت تربیت کنید خیلی کار بزرگی کردهاید.
پس شما معتقد هستید بحرانهای انقلاب فاصله زیادی با انحراف داشتند.
بنده اعتقاد ندارم که لزوماً بحران منجر به انحراف میشود؛ معمولاً بحرانها طراحی میشوند تا اصل یک انقلاب از بین برود. بحرانهایی که ما در انقلاب اسلامی تجربه کردهایم، برخی از آنها از جنس چالش بودهاند و برخی دیگر از جنس ایجاد انحراف.
اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم که بعد از رهبری حضرت آیتالله خامنهای، هیچ بحران بالفعل و جدیای در کشور به وجود نیامده است که به معنای واقعی کلمه انقلاب اسلامی را در شرف سقوط قرار دهد. به عبارت دیگر، حتی در دورانهای حساس تاریخی مانند سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، اگرچه دشمنان تلاشهای گستردهای برای فروپاشی انقلاب طراحی کردهاند، اما آنچه که اتفاق افتاده این است که با تدابیر و مدیریت صحیح، هیچکدام از این بحرانها به سطحی نرسیده که موجودیت انقلاب اسلامی را تهدید کند. در واقع، این تلاشها و طراحیهای دشمن برای از بین بردن حاکمیت اسلامی، در نهایت به دلیل هوشمندی رهبری و مدیریت بحران، تبدیل به چالشهایی قابل حل شدهاند که انقلاب اسلامی همچنان در مسیر خود قرار دارد و از اهداف خود دور نشده است.
رهبری تلاش میکند تا ریزش نداشته باشیم
درست است که در شرایط فتنهگون برخی از خواص ممکن است تصور کنند که کار انقلاب تمام است و تبدیل به ساکتین فتنه بشوند و بخشی از آنها فکر خروج از کشور را کنند، اما این موضوع ریشه اش در انحراف افراد است نه انقلاب.
وظیفه اصلی رهبر انقلاب جلوگیری از انحراف انقلاب است. اگرچه رهبر انقلاب تلاش میکند تا ریزش نداشته باشیم و کسانی که در مسیر انقلاب هستند از آن منحرف نشوند، اما جلوگیری از انحراف اصل انقلاب اولویت اصلی است.
به عنوان مثال، همین آقای میرحسین موسوی، در مقاطع مختلف حمایتها و راهنماییهای زیادی از سوی رهبری دریافت کرد، که نشاندهنده تلاش حضرت آقا برای این است که ایشان منحرف نشوند. رهبری همچنین برای برخی دیگر از خواص مذهبی نیز چنین رویکردی داشتند؛ مانند آقای امجد که حضرت آقا به ایشان رسیدگیهای خصوصی زیادی کردند تا از ریزش ایشان جلوگیری شود.
علاوه بر این، بسیاری از دگراندیشانی که گاهی با تلویزیونها و شبکههای بیگانه مصاحبه میکنند، اگر پیگیری کنیم، متوجه میشویم که حضرت آقا بعضاً از طریق آقازادههای خود نیز احوال آنها را جویا میشوند و برای رفع نگرانیهایشان تلاش میکنند. حضرت آقا برای خودشان وظیفه میدانند که نسبت به افراد حساس باشند و از هیچ تلاشی برای حفظ آنها در مسیر انقلاب دریغ نکنند.
اما باید توجه داشت که این اقدامات، گرچه بسیار مهم و حساس است، ولی به عنوان یک وظیفه جنبی برای رهبر انقلاب محسوب میشود و وظیفه اصلی ایشان در نهایت مقابله با انحراف اصل انقلاب است. جلوگیری از انحراف در مسیر انقلاب و حفظ اهداف و آرمانهای آن، اولویت اول رهبری انقلاب است.
احساس بنده این است که این چالشها هیچگاه به حد بحران نرسیدند؛ چالشها وجود داشتهاند و چالشهای متعددی هم در طول سالها اتفاق افتاده است. برای مثال، جنگ ترکیبی سال ۱۴۰۱، اعتراضات سال ۹۸ و حتی در گذشته. در بعضی از این چالشها، مردم اعتراضاتی داشتند و میبینید که مزدوران دشمن بر موج این اعتراضات، سوار شدند و تلاش کردند از آن موج سواری کنند. در بعضی موارد، مانند سال ۱۴۰۱، این مهندسی دشمن بسیار دقیق بود. همانطور که حضرت آقا فرمودند، “بنده تحسین میکنم مهندسی آنها را، ولی محاسباتشان غلط بود.”
اکثر این دشمنان و فتنهگران هدفشان از این اقدامات، سرنگونی انقلاب بود. آنها همزمان تجزیهطلبان را تقویت کردند و اغتشاشگران را آموزش دادند. اما الحمدلله، انقلاب اسلامی در برابر این تهدیدات ایستاد و توانست آن تهدیدها را تا حد بالایی به فرصت تبدیل کند. این تحول و تبدیل تهدید به فرصت، هنر رهبری حضرت آیتالله خامنهای است که توانست با تدابیر و مدیریت خود، کشور و انقلاب را از چنین بحرانهایی عبور دهد.
ممنونم؛ اگر نکتهای مانده که نیاز هست گفته شود، میشنویم.
بله؛ دو نکته را باید بگویم.
اول: تحقق توحید در جامعه از نظر حضرت آیتالله خامنهای بسیار اهمیت دارد و این دغدغه از ابتدای قوت گرفتن علمی ایشان در حوزههای علمیه، به وضوح مشاهده میشود. شما میتوانید این دغدغه را در کتاب “طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن” ایشان به روشنی مشاهده کنید، جایی که ایشان مأموریت انبیا را این میدانند که جامعهای توحیدی تشکیل دهند و این موضوع در تمامی عرصهها باید جریان و سریان داشته باشد؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سایر حوزهها. این دغدغه در تمام این عرصهها ادامه دارد و حضرت آقا همواره در پی تحقق آن بودهاند.
حضرت آقا علاوه بر اینکه این دغدغه را در سطح کلان مطرح کردهاند، از دانشجویان، خواص، و مبلغین نیز خواستهاند که در این مسیر فعالیت کنند و به تحقق توحید در جامعه کمک نمایند. این مسئله نه تنها یک دغدغه عمیق دینی است، بلکه یکی از مسائل محوری انقلاب اسلامی نیز به شمار میرود. بنابراین، وظیفه همه ماست که در این زمینه از حضرت آقا حمایت و ایشان را نصرت کنیم و در تحقق این هدف والا همگام با ایشان حرکت کنیم.
پاسخی به شبهاتی که از این دیدار مطرح شد
نکته دوم این است که برخی ممکن است دلدادگی اعضای مجلس خبرگان و شوق زیارت حضرت آیتالله خامنهای را مشاهده کنند، بهویژه در کسانی که برای اولین بار در کسوت خبرگان خدمت ایشان میرسیدند. این احساسات و تصاویر، پس از دیدار اعضای مجلس خبرگان با حضرت آقا، ممکن است برداشتهای اشتباهی را به همراه داشته باشد. در اینجا باید تأکید کنم که کسانی که در مجلس خبرگان حضور دارند، دو شان دارند:
یک شان به عنوان شان حقوقی است که در برابر قرآن قسم یاد کردهایم وظایفی را که بر عهده خبرگان است به درستی انجام دهیم. این وظایف شرعی و قانونی بسیار دقیق است و هیچگونه کوتاهی در آن مجاز نیست.
اما شأن دوم این است که نمایندگان خبرگان از آن جهت که فردی از افراد این کشور هستند، حتماً وظیفه دارند در خط ولایت و انقلاب حرکت کنند. این دلدادگی و بهویژه سربازی نسبت به انقلاب و ولایت، بُعد حقیقی ما را تشکیل میدهد. در کنار این، وظیفه قانونی و نظارتی ما که مربوط به بررسی شرایط رهبری انقلاب است، باید با دقت و در بالاترین سطح خود انجام شود.
به نظر بنده، این دو بعد از وظایف مانعة الجمع نیستند؛ بلکه کاملاً همراستا و تکمیلکننده یکدیگرند. در عین حال که باید نظارت دقیق و قانونی بر شرایط رهبری انجام دهیم، باید همچنان با دلدادگی و تعهد کامل نسبت به ولایت و انقلاب، به عنوان سربازان این نظام عمل کنیم.
گفتنی است؛ نسبت به روایتهای نادرستی که از دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبر معظم انقلاب مدّظلّهالعالی نقل گردید که باعث ناراحتی و نگرانی مومنان گردید دو نکته زیر قابل عرض است:در بخش اول؛ آن دیدار بسیار پرمحتوا و در عین حال امیدبخش بود. تصاویر پایانی دیدار و حلقه زدن نمایندگان خبرگان حول رهبر انقلاب که توام با ابراز محبت و ابلاغ سلامهای اهالی مناطق مختلف کشور به ایشان بود حاکی از این امر است.
فلذا نه رهبر انقلاب دستور خاص و ویژهای برای انتخاب جانشین دادند و نه کسی از نمایندگان از حزن و اندوه، گریه کرده است.
و در نهایت بر خواص لازم است اولا هر قولی را قبل از صحتسنجی نقل نکنند و ثانیا با توجه به حساسیت برخی از امور و جنگ شناختی دشمن، دقت مضاعفی لازم است که از بیان ایشان سوءاستفاده نگردد.