به گزارش نقش فردا به نقل از اقتصاد ۲۴– زمانی که “دارا خسروشاهی” کودک بود در یک مجتمع خانوادگی بزرگ در فرمانیه در شمال تهران سکونت داشت. پدربزرگ و عموهایش در دهه ۱۹۵۰ میلادی یک تجارت داروسازی (از جمله تولید دارو و تولی پرس) را راه اندازی کرده بودند که به شرکتی عظیم تبدیل شده بود. هم چنین، خانواده او از کارآفرینان و بنیانگذاران بزرگترین تولید کننده شیرینی و شکلات ایران و خاورمیانه یعنی گروه صنعتی “مینو” و هم چنین شرکت سرمایهگذاری “البرز” نیز بودند.
“دارا” زمانی که ۹ ساله بود در سال ۱۹۷۹ میلادی همزمان با وقوع انقلاب در ایران مجبور به ترک وطن شد. خانواده خسروشاهی عموما از سیاست دوری گزیده بودند اگرچه یکی از عموهای او (کاظم) در فاصله سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۸ میلادی وزیر بازرگانی دولت “جمشید آموزگار” نخست وزیر وقت ایران بود. “کاظم خسروشاهی” یکی از موسسان اتاق بازرگانی تبریز نیز بود.
تنوع بخشی به نحوه کار شرکت “اوبر”
دارا خسروشاهی از سال ۱۹۹۱ میلادی هفت سال برای بانک سرمایهگذاری “اَلناند کامپنی” کار کرد. او در ۱۹۹۸ میلادی به دعوت “بری دیلر” به عنوان مشاور ارشد برنامهریزی راهبردی رئیس شرکت به شرکت “یواسای نتورک” پیوست. سپس در یکی از شرکتهای دیگر تحت نظر “بری دیلر” (آیای سی) به جایگاه مدیر ارشد مالی رسید.
آیایسی شرکت “اکسپدیا” (شرکتی مستقر در آمریکا که شرکت مادر برندهای متعدد مسافرتی آنلاین جهانی است) را در سال ۲۰۰۱ میلادی خریداری کرد. “دارا خسروشاهی” از سال ۲۰۰۵ به مدیر عامل اجرایی آن شرکت برگزیده شد. او در آن بازه زمانی آن شرکت را بدل به پردرآمدترین آژانس مسافرتی آنلاین آمریکا کرد. او دامنه کار “اکسپدیا” را به شصت کشور جهان توسعه داد و درآمد آن را چهار برابر کرد.
در ۲۷ آگوست ۲۰۱۷ هیئت مدیره “اوبر” به “خسروشاهی” به عنوان مدیر عامل اجرایی تازه رای دادند و او را به عنوان مدیر عامل جدید ارزشمندترین شرکت نوپای فناوری در جهان برگزیدند. “اوبر” در شرایطی به دارا خسروشاهی سپرده شد که بحران سختی را تجربه میکرد.
“دارا خسروشاهی” در زمان مدیریت “اوبر” به دنبال تنوع بخشی به فعالیت آن شرکت و گسترش دامنه آن بود. برای مثال، شرکت اوبر در تاریخ نهم آوریل ۲۰۱۸ میلادی اعلام کرد که شرکت استارتاپی “جامپ” (Jump) با ایده به اشتراک گذاری دوچرخه بدون ایستگاه را خریداری کرده و امکاناتی مانند سرویس به اشتراک گذاری دوچرخه را با سرویسهای پیشین خود ادغام کرده است. “دارا خسروشاهی” با این کار قصد داشت تا “اوبر” جایگاه خود را در زمینه دیگری از وسایل نقلیه شهری نیز تثبیت کند و آن شرکت را از غول تاکسیرانی اینترنتی به پلتفرم حمل و نقل چند وجهی تبدیل نماید. او در این زمینه گفته بود: “اوبر” به “ابزار ضروری سفر شما تبدیل خواهد شد. به هر روشی که میخواهید در اطراف بگردید، اپلیکیشن ما را باز کنید و ما شما را به مقصدتان خواهیم رساند”.
“رایان رزپکی” مدیرعامل شرکت استارتاپی “جامپ” گفته بود که این تصمیم تا حد زیادی ناشی از توانایی درک چشم انداز آن شرکت در مقیاس بزرگ بود. او گفته بود که رهبری “دارا خسروشاهی” مدیرعامل “اوبر” در اتخاذ این تصمیم تاثیرگذار بوده است. “رزپکی” افزوده بود:”من فرصت داشتم چند روز را با “دارا خسروشاهی” سپری کنم تا به صورت جدی درباره چشمانداز او و چشمانداز خودمان برای این کسبوکار صحبت کنیم و شاهد اشتراک نظرهای فراوانی با یکدیگر بودیم. من بر این باورم که این شرکت هماکنون در مسیر درستی قرار دارد و “خسروشاهی” نیز معتقد است نحوه همکاری ما با ماموریت “اوبر” مطابقت دارد. این مشابهت و اشتیاق او برای انجام بلافاصله کارها برای من مسئله مهمی بود. این یک نتیجه بینظیر است و فرصتی به من میدهد تا چشمانداز خود را به شکل کامل در تمام دنیا پیاده کنم”.
فرهنگ سازی استفاده از دوچرخه به جای خودرو
هم چنین، “دارا خسروشاهی” با خرید اپلیکیشن “جامپ” سعی در فرهنگ سازی داشت. او امیدوار بود کاربران اوبر به استفاده از دوچرخه به جای خودرو تشویق شوند و اصرار دارد که این روش مقرون به صرفه تر، سازگارتر با محیط زیست و کاهش دهنده ازدحام و ترافیک خواهد بود.
از هدف گذاری سفر با خودروهای با قابلیت پرواز تا مواجهه با مشکلات “اوبر”
تغییر برند “اوبر” به عنوان یک پلتفرم حمل و نقل برای جابجایی افراد در شهرها از طریق دوچرخه، خودرو، اسکوتر، اتوبوس، قطار و خودروهای با قابلیت پرواز در آینده ممکن است سادهترین بخش از تحولی باشد که “خسروشاهی” آن را رهبری میکند. چالشهای بزرگتر پیش روی او از بین بردن فرهنگ به شدت کلیشهای حکمفرما بر آن شرکت بود. فهرست مشکلاتی که از دوران ریاست “تراویس کالانیک” بر اوبر پیش از جایگزینی او با خسروشاهی ایجاد شده بودند عبارت بودند از تبعیض جنسیتی، محیط کاری خصمانه، سرقت مالکیت معنوی، سوءاستفاده از رانندگان، نقض گسترده دادهها، اشتیاق عمومی برای دور زدن قانونگذاران و ارعاب منتقدان.
بیش از ۲۰۰ مورد از رفتارهای غیر اخلاقی و تعرضهای جنسی و رفتارهای دور از اخلاق “کالانیک” از جمله مشاجره با رانندگان اوبر، سرک کشیدن در گوشی تلفن همراه رانندگان و تحقیر رقبا نیز مطرح شده بودند. سرمایهگذاران و اعضای هیات مدیره “اوبر” به اتفاق آرا معتقد بودند که فرهنگ سازمانی آن شرکت باید عوض میشد. این تنها چاره کار بود پیش از آن که “اوبر” از دست برود. جشنهای پرزرق و برق و رفتن به کلوپهای استریپ تیز (رقص برهنه) و صدها مورد غیراخلاقی دیگر، باعث شکست “تراویس کالانیک” شدند.
در سال ۲۰۱۴ میلادی یک مسافر زن در هندوستان یکی از رانندگان “اوبر” را به تجاوز جنسی متهم کرد. پس از آن، طبق گزارشها، “کالانیک” گمانهزنی کرد که این حمله توسط یک سرویس رقیب تاکسی هندی به نام اولا” صحنهسازی شده و یکی از مدیران “اوبر” سوابق پزشکی محرمانه قربانی را به دست آورد. این در حالیست که بعدا مشخص شد راننده مذکور چندین بار به دلیل رفتار نامناسب گزارش شده بود و “اوبر” نتوانسته بود در این باره کاری انجام دهد.
تفاوتهای میان مدیریت “کالانیک” و “خسروشاهی” بر اوبر
از جمله تفاوتهای میان سبک مدیریتی “کالانیک” و “خسروشاهی” بر “اوبر” میتوان به این موارد اشاره کرد: “کالانیک قانون شکن بود، اما “خسروشاهی” قوانین را وضع میکرد. “کالانیک” میگفت “نگاه کن”، اما خسروشاهی میگفت “گوش کن”. اگر به مصاحبههای آن دو در هر مدت زمانی نگاه کنید پاسخهای آنان با ویژگیهای منحصر بفرد مشابهی آغاز میشوند، اما انتخاب واژگان از سوی آن دو تفاوت ظریفی را نشان میدهند:”نگاه کن” کالانیک مانند اشاره کردن با انگشت دست است و “گوش کن” خسروشاهی دعوتکنندهتر به نظر میرسد. “کالانیک” در مجامع عمومی با ظاهری همراه با “غرور” ظاهر میشد در حالی که “خسروشاهی” به سمت “طنز” و قدری شوخ طبع بودن گرایش دارد. “کالانیک” به خاطر خلق و خوی تندش شناخته میشد در حالی که “خسروشاهی” از شوخی کردن هراسی ندارد. هنگامی که یکی از خبرنگاران شکبه خبری “بلومبرگ” توئیتی با این مضمون منتشر کرد که “دارا خسروشاهی” تنها شش ماه فرصت دارد تا با مشکلات “اوبر” درگیر شود، “خسروشاهی” با انتشار این توئیت به او پاسخ داد:”خب، میتوانم تا ماه مارس قدری استراحت کنم. بعد باید شروع کنم”!
رویکرد “دارا خسروشاهی” در قبال رسانههای اجتماعی ترجیح او برای استفاده از پلتفرمهایی مانند توئیتر به منظور ترکیبی از محتوای شخصی و تجاری بوده و از به اشتراک گذاشتن دیدگاههای شخصی خودداری ورزیده است.
هم چنین، “کالانیک” یک فروشنده بود، اما “خسروشاهی” یک مدیر است. یکی از کارآفرینانی که با “کالانیک” کار کرده بود او را “خود محور” توصیف کرده بود. “خسروشاهی” در “لینکدین” نوشته بود: “من متفاوت از بسیار از مدیران عامل جوان هستم، زیرا من یک بنیانگذار نیستم. من چیزی هستم که شما آن را “مدیریت حرفهای” مینامید”.
“کالانیک” فردی خشن به نظر میرسید، اما “خسروشاهی” علیرغم صریح بودن خشونتی در رفتارش دیده نمیشد. “کالانیک” گذشتهای مملو از حوادث و رخدادهای ننگین داشت در حالی که “خسروشاهی” یک مرد خانواده با حُسن شهرت و سابقه تجاری قوی بوده است. “کالانیک” ایده اوبر را مطرح کرد و میلیاردها دلار جمعآوری کرد که به هیچ وجه کار کوچکی نبود، اما او فاقد ظرافت و فن بیان لازم برای رهبری یک شرکت در میانه تلاطم سیاسی و انطباق با شرایط آشفته بود. “کالانیک” برای کاری که انجام داده عذرخواهی میکرد، اما “خسروشاهی” برای کاری که انجام نداده عذرخواهی کرده بود. علیرغم آن که “کالانیک” متن عذرخواهی عمیقی برای عصبانیت شدید خود در رفتارش با یک راننده “اوبر” نوشته بود، “خسروشاهی” نامه عذرخواهی به نهادهای نظارتی نوشت و گفته بود: “از طرف همه در “اوبر” در سطح جهانی، از اشتباهاتی که مرتکب شدهایم عذرخواهی میکنم”.
“کالانیک” یک اخلالگر بود، اما “خسروشاهی” یک تثبیت کننده. “کالانیک” سابقه استارتاپی داشت در حالی که “خسروشاهی” سابقه اجرایی داشته است. حرفه کالانیک پیش از “اوبرگ شامل ایجاد چندین استارتاپ به اشتراکگذاری فایل بود. “خسروشاهی”، اما پیش از آن که مدیرعامل برند جهانی رزرو سفر “اکسپدیا” شود و آن شرکت را به رشدی چهار برابری برساند یک بانکدار در حوزه سرمایه گذاری بود. “اکسپدیا” در زمان مدیریت خسروشاهی به طور قابل توجهی رشد کرد و از درآمد ۲.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۱۰.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ رسید. خسروشاهی در آن شرکت بسیار محبوب بود و واژگان “خوب” و “مثبت” زیادی برای توصیف او از سوی سایرین به کار میرفتند. “اکسپدیا” در زمان حضور او در آن شرکت به عنوان مکانی پایدار و رضایتبخش برای کار قلمداد میشد، با درصد بالایی از زنان و سایر گروههای اجتماعی استخدام شده که معمولا کمتر در ساختار کارکنان سایر شرکتها حضور داشتند.
با کناره گیری “کالانیک” از اوبر شعار او یعنی “آماده، آتش، هدف” نیز به اتمام رسید و “وقار” و “کارنامه حرفهای” خسروشاهی جایگزین آن شد. علاوه بر شخصیت بی پروا و تهاجمی “کالانیک” که مشکلاتی را برای اوبر ایجاد کرد از جمله مواردی که به وجهه آن شرکت آسیب رساند میتوان به نقض قانون ممنوعیت خدمات تاکسیهای بدون مجوز در کره جنوبی از سوی شخص “کالانیک”، تلاش برای افشای اطلاعات علیه روزنامهنگارانی که مسائل مرتبط با شرکت اوبر را پوشش میدادند و سوء مدیریت پروندههای پزشکی زنی که در هند پس از درخواست تاکسی اوبر مورد تجاوز قرار گرفت، اشاره کرد.
یک خبرنگار هندی در جریان بازدید “دارا خسروشاهی” از هند درباره او و نحوه برخوردش نوشته بود:”او جلساتی کلیدی را با رانندگان برگزار کرد. او در اولین میزگرد خود با رانندگان در هند گفت:”به عنوان شرکای راننده، شما چهره اوبر برای مصرفکنندگان هستید. شما برای ما بسیار مهم هستید”. این رفتار او کاملا متفاوت از مشاجره “کالانیک” با یک راننده اوبر بود که ویدئوی آن به طور گسترده پخش شد. دیدگاه “دارا” در مورد رقابت نیز دیدگاه یک رهبر بالغ است. او گفت:”چیزهای زیادی وجود دارند که میتوانیم از رقابت محلی یاد بگیریم”. در سه روزی که “دارا” در هند بود، چیزی جز احترام و توجه به رقابت نشان نداد. من در “دارا” رهبری را دیدم که میداند چه مشکلی در شرکت وجود دارد، به آشفتگی موجود اذعان میکند و از برداشتن گامهای درست برای ایجاد تغییر نمیترسد.
اولین چیزی که وقتی “دارا خسروشاهی” مدیرعامل اوبر، سخنرانی خود در میزگردی در دهلی نو را آغاز کرد، توجه من را جلب کرد، تفاوت لحن او با سلف خود بود. به نظر میرسید “تراویس کالانیک” همیشه از رسانهها، مرکز توجه بودن و در کانون توجه بودن لذت میبرد. در مقابل، “دارا” به آرامی توجه را میپذیرد. پاسخهای او درست به نظر میرسند و سنجیده، ظریف و مبتنی بر واقعیت هستند. او عاشق توجه نیست، اما از آن اجتناب نیز نمیورزد. او ترجیح میدهد با حقایق و با پرسشها مواجه شود. در حالی که بنا به گزارشها، “تراویس” یکی از کسانی بود که به خاطر ستیزهجویی، سبک مدیریتی تهاجمی و بیمیلی به گوش دادن شناخته میشد، “دارا” در جلسات به حرف همگان گوش میدهد، این را یکی دیگر از کارمندان “اوبر” نیز میگوید.
“تراویس” در شلوغی و پرخاشگری کارها پیشرفت میکرد، اما به نظر میرسد دارا تسلط محکم و آگاهانهای بر آن چه باید انجام شود دارد. یکی از اولین کارهایی که “دارا” انجام داد، برگزاری یک نظرسنجی داخلی بود تا بفهمد کارکنان “اوبر” به چه ارزشهایی باور دارند. از آنجا بود که آن شرکت ارزشها و فرهنگ خود را بنیان نهاد. نیازی به گفتن نیست که هر حرکت “دارا” به دقت مانند مهرههای روی صفحه شطرنج زیر نظر گرفته شده است. این بار، در دهلی، من نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم و یک مدیرعامل کاملا متفاوت و سازمانی را که مسیر جدیدی را برای خود ترسیم میکند نبینم”.
“دارا خسروشاهی”؛ نمونهای از هزاران مهاجر ایرانی موفق
“دارا خسروشاهی” بارزترین نمونه از موجی از کارآفرینان، سرمایهداران و مدیران ایرانی-آمریکایی است که در دو دهه گذشته به بالاترین رتبهها در سیلیکون ولی رسیدهاند و در گوگل، یوتیوب، توئیتر، یاهو، نوکیا، اوراکل، دراپباکس، تیندر، ایبی، اکسپدیا و شرکتهای دیگر در منصب بنیانگذار یا در مناصب رهبری ارشد بودهاند. همزمانی این واقعیت با چهار دهه خصومت مداوم بین ایران و ایالات متحده موضوعی قابل توجه است.
“دارا خسروشاهی” در دوره نخست ریاست جمهوری “دونالد ترامپ” در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸ میلادی نسبت به نگاه بومی گرایانه و ضد مهاجر شخص او ابراز نگرانی کرده و گفته بود ممکن است با ادامه این روند موج بعدی کارآفرینان مهاجر هرگز نتوانند از مرز عبور کرده و خود را به آمریکا برسانند.
او گفته بود: “سیاستها و سیاستگذاریهای ارتجاعی ممکن است حالات عاطفی برخی افراد را ارضا کند، اما از دیدگاه اقتصادی، از دیدگاه معنوی، این که ما چه کسی هستیم، این یک اشتباه است. به عنوان یک مهاجر در ایالات متحده، این احساس وجود دارد که “آیا ما میتوانیم آن چه را که خانوادههای مان از دست دادهاند را دوباره بسازیم”؟ “دارا خسروشاهی” علاوه بر انتقادهای صریحش از شخص “ترامپ” از حامیان مالی “هیلاری کلینتون” در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا بود. “دارا” که خود را تجسم رویای آمریکایی میداند از منتقدان فرمان اجرایی “دونالد ترامپ” برای ممنوعیت سفر شهروندان شش کشور به آمریکا بود. به عقیده او آمریکا “کشور مهاجران” است.
او پس از صدور اولین ممنوعیت سفر به آمریکا از سوی ترامپ یادداشتی خطاب به کارمندان “اکسپدیا” ارسال کرد و در آن نوشته بود:” مانورهای ترامپ میتواند ایالات متحده را به عنوان مکانی برای زندگی کمی کمتر خطرناک کند، اما مطمئنا باعث میشود ما به عنوان یک ملت کوچکتر دیده شویم، کشوری که درونگرا در مقابل آینده نگر و ارتجاعی در مقابل رویایی خواهد بود”.
“دارا خسروشاهی” پیش از وقوع انقلاب در ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی تصور میکرد روزی وارث کسب و کار خانواده اش شود. شرکت “برادران خسروشاهی” در زمان تولد او در سال ۱۹۶۹ میلادی یک شرکت چند وجهی بود. آن شرکت در بحبوحه پذیرش سرمایهداری به سبک غربی توسط شاه رونق گرفت و از واردات دارو به تولید آن در داخل ایران و سپس به تولید لوازم آرایشی، کالاهای خانگی و غذاهای بستهبندی شده گسترش یافت. در نهایت، برادران خسروشاهی شرکت سرمایه گذاری و بانکی خود (البرز) را رهبری کردند. زمانی که انقلاب رخ داد تمام آن اموال توسط دولت تازه به قدرت رسیده مصادره شدند.


تقریبا تمام اعضای خانواده “خسروشاهی” ایران را ترک کردند و اغلب آنان در شهرستان وست چستر در شمال شهر نیویورک، جایی که “نصرالله” یکی از عموهای بزرگ خسروشاهی از دهه ۱۹۶۰ میلادی در آنجا زندگی میکرد، سکونت یافتند. سپس خانواده به آپارتمانی سه خوابه نقل مکان کردند. “دارا” خود گفته بود که پدرش میخواست بخشی از ثروتش را در ایران نگه دارد، بنابراین، والدینش بخش عمدهای از داراییهای شان را از دست دادند. خانواده او بخش زیادی از داراییهای باقیمانده خود را صرف تحصیل دارا، برادرانش و بسیاری از پسرعمو هایش کردند.
بیشتر بخوانید: این مرد صاحب نیمی از آمریکاست/ مردی که ثروتمندتر از ایلان ماسک، جف بزوس و بیل گیتس است +عکس
مدافع میانی و دروازه بانی در تیم فوتبال مدرسه؛ انگیزهای برای رهبری در سطوح عالیتر
فوتبال به “دارا” کمک کرد تا با همکلاسیهای آمریکاییاش ادغام شود. دو برادر بزرگترش کاپیتان تیم مدرسه هکلی بودند. دارا خود مدافع میانی بود و سپس دروازه بان شد. او میگوید:”در پُستهایی در تیم فوتبال بودم که معمولا افتخاری نصیب شان نمیشود، اما مسئولیت پذیری نهایی را به همراه دارند. وقتی دروازه بان بودم هر گلی که به ثمر میرسید و تعدادشان هم زیاد بود گلی بود که اگر در جای درست بودم و واکنش درستی نشان میدادم، میتوانستم از آن جلوگیری کنم. من عاشق آن کار بودم”.
از دانش آموزان قبلی آن مدرسه میتوان به “جورج همیلتون” بازیگر و “فِرِد کُخ” میلیاردر نفتی اشاره کرد. “دارا خسروشاهی” دانشآموزی استثنایی بود. او میتوانست جلوی تلویزیون، کتاب درسی را روی پایش باز کند، سر و صدا را نادیده بگیرد و دقیقا روی چیزی که باید یاد میگرفت تمرکز کند. او و برادران و پسرعموهایش که آنان هم در وست چستر سکونت پیدا کرده بودند، به شدت به یکدیگر فشار میآوردند. او میگوید:”این رقابت به معنای واقعی کلمه بود”.
ممنوع الخروجی پدر در ایران مسئولیت خانواده را بر روی دوش “دارا” قرار داد
چند سال پس از سکونت در آمریکا، پدر “دارا خسروشاهی” برای مراقبت از پدر پیرش به ایران بازگشت. وقتی او به تهران رسید، دولت ایران که در آن زمان درگیر خونینترین روزهای جنگ ایران و عراق بود تقریبا شش سال به او اجازه خروج از کشور را نداد. “دارا خسروشاهی” در آن زمان نگران جان پدرش در میانه بمباران شبانه تهران توسط جنگندههای عراقی بود. با این وجود، غیبت پدرش برخی چیزها را روشن کرد. او در مصاحبهای گفته بود:”حس مسئولیت پذیری وجود داشت. من و برادرانم میدانستیم که اینجا نیستیم که ولگردی کنیم. از ما انتظار میرفت نمرات عالی کسب کنیم نه آن که خود و خانواده را به دردسر اندازیم. ما خوش شانس بودیم که اینجا زندگی میکردیم”.
وقتی خسروشاهی در تابستان دوران تحصیل در دبیرستان به پول نیاز داشت، برای کار در یک پمپ بنزین در مسیر منتهی به مدرسه اش درخواست کار ارائه داد. او سطح روغن خودروهای مشتریان را بررسی و شیشههای جلوی خودروها را تمیز میکرد. او و یکی از همکارانش یکدیگر را به چالش میکشیدند تا ببینند چه کسی میتواند بهترین انعام را دریافت کند. خسروشاهی میگوید:”ما دائما سعی میکردیم مشتریان خود را بشناسیم. من برنده شدم، چون یک خودکار نقرهای گرفتم که بهترین انعام پمپ بنزین بود”.
“هادی پرتوی” کارشناس رایانه و پسر عمه “دارا” که مدیریت سازمان غیرانتفاعی آموزشی Code.org را برعهده داشته و مشاور شرکت هایی، چون فیس بوک نیز بوده است تا زمانی که یک روز برای بنزین زدن به پمپ بنزین رفته بود، نمیدانست که “دارا” آنجا کار میکند. دارا در این باره گفته بود: “مدیرعامل اوبر کارش را به عنوان متصدی پمپ بنزین شروع کرد. من عاشق این واقعیت در زندگیام هستم”.
“هادی پرتوی” نیز همانند “دارا” از منتقدان رویکرد ترامپ در قبال مهاجران بوده و در این باره گفته بود: “آمریکاییها از محصولاتی که توسط ایرانیها تولید شدهاند استفاده میکنند، یا به مطب پزشکان ایرانی میروند و مرتبا توسط آنان درمان میشوند. این فرهنگی نیست که آمریکا را تهدید کند، و این که ما به خاطر ایجاد احساس امنیت کاذب بخواهیم مهاجرت از این کشور را رد و اخراج کنیم، به نظر من تصمیم اشتباهی خواهد بود”.
در مورد “هادی پرتوی” باید گفت که فیروز پدر او بنیانگذار دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلی) و از اولین اساتید آن دانشگاه بود. هم چنین، او اولین رئیس دانشکده فیزیک آن دانشگاه بوده است.
“دارا خسروشاهی” درباره دشواریهایی که پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران و در گروگان بودن پرسنل آن سفارتخانه به مدت ۴۴۴ روز برای ایرانیان مقیم آمریکا به وجود آمده بود گفته است: “نگرش عمومی در طول بحران گروگانگیری بسیار منفی بود. آن دوره شرایط بسیار سختی بود، اما بچهها مقاوم بودند”.
تمایل ایرانیان به ادغام در جامعه میزبان
شاید یکی از علل موفقیت بسیاری از ایرانیان از جمله اعضای خانواده “خسروشاهی” فرهنگ تمایل ایرانیان به سازگاری و همزیستی با دیگر ملیتها و قومیتها بوده باشد. برای مثال، “فرهاد محیط” که در سال ۱۹۷۸ میلادی زمانی که نه ساله بود ایران را ترک کرد و بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره و مدیر ارشد وب سایتها و شرکتهای اینترنتی متعدد از جمله Bizrate، Shopzilla و Flipagram بوده در این باره گفته بود: “ایرانیان برخلاف برخی از گروههای مهاجر که تمایل به ایجاد جوامع منزوی در آمریکا دارند به نظر میرسد که به دلیل قرنها مورد تهاجم قرار گرفتن و مجبور بودن به زندگی و کار در کنار افرادی با پیشینههای مختلف، میدانند چگونه باید در یک جامعه جذب و ادغام شد. این یک فرهنگ بیگانه دوست است. این یک ویژگی بسیار خوب است به ویژه زمانی که سعی میکنید خود را در جایی تثبیت کنید و کارآفرین باشید”.
تاثیر نظام آموزشی ایران در موفقیت مهاجران ایرانی
علاوه بر این، نظام دانشگاهی و آموزشی پیش از دوره دانشگاه در ایران نیز به طور خاص توانسته زمینه ساز موفقیت مهاجران ایرانی در سیلیکون ولی شود. دانش آموزان در مدارس ایران پس از دوره راهنمایی یکی از سه مسیر تحصیلی را انتخاب میکردند: رشته ریاضی و فیزیک، برای کسانی که میخواستند مهندس شوند؛ رشته علوم، برای مشتاقان کار در حرفه پزشکی؛ و رشته هنرهای آزاد برای هر فرد دیگری.
برای “دارا خسروشاهی” و اعضای خانواده اش این عوامل به نقاط مثبت برای موفقیت شان تبدیل شدند. شمار زیادی از اعضای خانواده او در زمره مدیران و بنیانگذاران کسبوکارها هستند. عموی او “حسن خسروشاهی” فروشگاههای زنجیرهای الکترونیک “فیوچر شاپ” را در کانادا تاسیس کرد که از سوی “بست بای” خریداری شد. “هادی” و “علی پرتوی” پسرعمههای او هستند که از سرمایه گذاران کلیدی اولیه شرکت هایی، چون فیس بوک و Airbnb بودهاند. پسرعموی او فرزاد (فازی) خسروشاهی مدیر ارشد فناوری شرکت “نوشن” است و هم چنین، برنده جایزه مدیر عالی گوگل شده است. هم چنین، فرزاد خسروشاهی Google Sheets یکی از چندین سرویس گوگل برای سازماندهی، تحلیل و ویرایش اطلاعات را ایجاد کرد.
“امیرخسروشاهی” یکی دیگر از پسرعموهای “دارا”، استارتاپ هوش مصنوعی Nervana را راه اندازی کرد و سپس آن را طبق گزارشها به قیمت ۴۰۰ میلیون دلار به اینتل فروخت. “کاوه خسروشاهی” برادر “دارا” مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری “الن و شرکا” است که کنفرانس سان ولی (گردهمایی سالانهای شبیه داووس با حضور بزرگان عرصه رسانه و فناوری) را برگزار میکند. “مهراد” برادر بزرگتر آنان نیز مدیریت شرکت مشاورهی کانفیدا (Confida) را بهعهده دارد.
“دارا خسروشاهی” در مصاحبهای درباره رمز موفقیت کارآفرینان ایرانی گفته بود: “اگر از نظر کارآفرینان ایرانی یک چاشنی خاص وجود داشته باشد، آن چاشنی، انتظار موفقیت بالا، ستایش آموزش، مسئولیت پذیری مهاجران و این غریزه عمیق کارآفرینی بازاری است که لزوما با سایر فرهنگهای مهاجر مرتبط نیست”.
ردپای “کارآفرینی بازاری” در کسب و کار خسروشاهی
“کارآفرینی بازاری” که به طور غیرمستقیم به عنوان استعدادی برای کسبوکارهای بازار با خریداران و فروشندگان زیاد تعریف میشود، در سراسر حرفه “دارا خسروشاهی” طنینانداز بوده است. او پس از اخذ مدرک مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه براون، کار خود را به عنوان تحلیلگر در یک بانک سرمایهگذاری آغاز کرد. او سمتهای مختلفی را از جمله رئیس و مدیر ارشد مالی بر عهده داشت، اما یکی از مسئولیتهای اصلی او در تمام این مدت زمان، مذاکره برای معاملات و خرید کسبوکارهای جدید بود. او در این کار مهارت داشت. “ریچ بارتون” بنیانگذار “اکسپدیا” که با “دارا خسروشاهی” آشنایی داشته درباره او گفته بود: “دارا میدید که سفر آنلاین فوقالعاده جالب خواهند بود، زیرا وب ناگزیر سیاره زمین را میبلعد. او چیزی حتی بزرگتر از ذهنیت من را تصور میکرد”.
از نظر “دارا خسروشاهی” معمولاً معاملات عالی، معاملاتی هستند که برای بازار بزرگتر آشکار نیستند. “دارا خسروشاهی” خود در این باره گفته بود: “این نوع غریزه بازاری برای من این آسایش را فراهم ساخته تا خلاف جریان آب حرکت کنم. این غریزه به من اجازه داده که اعتماد به نفس و استقلال فکری داشته باشم، و برای یافتن ارزش در جایی که گاهی اوقات دیگران نتوانستهاند کشف کنند، تلاش کنم. من با نوسانات احساس آسودگی میکنم”. فعالیت “دارا خسروشاهی” در “اکسپدیا” به قدری درخشان بود که کارکنان آن شرکت (بیش از ۲۲۰۰ نفر) به او چنان امتیاز بالایی را دادند که نام “خسروشاهی” در میان ۱۰۰ مدیر عامل برتر ایالات متحده در جایگاه سی و نهم قرار گرفت.
زمانی که “خسروشاهی” در زمان مدیریت اوبر تصمیم گرفت استارتاپ عرضه کننده دوچرخه برقی “جامپ” را خریداری کند “رایان رزپکی” مدیرعامل آن استارتاپ گفته بود که خسروشاهی را فردی “کاریزماتیک” و “نه چندان تهاجمی” یافته بود. خسروشاهی” درباره مذاکره برای خرید “جامپ” گفته بود:” بیشتر شبیه این بود که بگوییم “بیا این کار را با من انجام بده”. ما میدانیم که تو گزینههایی داری، اما فکر میکنیم که ما بهترین گزینه را برای تو داریم”.
“بارتون” مدیرعامل سابق “اکسپدیا” درباره ویژگی دارا “خسروشاهی” در مذاکره گفته بود:” او این روش آرامبخش و جذاب را دارد که مردم را به فکر کردن به آن چه او میخواهد وادار کند. این شیوهای ماکیاولیستی نیست. او شنونده خوبی است”.
درسهایی از “حاج حسن” جد بزرگ پدری دارا خسروشاهی
حاج “حسن خسروشاهی” جد بزرگ پدری “دارا” پیش از تاسیس شرکت “برادران خسروشاهی” به همراه پسرانش، تاجری برجسته در بازار شهر تبریز بود. او در یادداشتی برای پسرانش فلسفه کسب و کار خود را در چند نکته که برای آن دوره کاملا مترقی محسوب میشدند بیان کرده بود:”مراقب مسئولیتهای خود باشید… با همکاران خود مهربان باشید”. “هادی پرتوی” که پدربزرگش نیز یکی از بنیانگذاران شرکت “برادران خسروشاهی” بود میگوید خانواده شان به این موضوع که در کسب و کار خود با پرسنل و کارگران خوب رفتار کردهاند و برای آنان خانه و مدرسه ساختهاند بسیار مفتخر هستند. او گفته بود:”این ویژگیها ارزشهایی هستند که ما با آن بزرگ شدهایم. این ویژگیها و ارزشها بخشی از شخصیت من و دارا هستند”.
به رسمیت شناختن تفاوت و تنوع از سوی دارا خسروشاهی در محیط کار
زمانی که “دارا خسروشاهی” مسئولیت “اکسپدیا” و “اوبر” را برعهده گرفت، فهرستی از هنجارهای فرهنگی را که امیدوار بود آن شرکتها را متحول سازد معرفی کرد. در مورد “اوبر”، این هنجارها مواردی مانند “ما از تفاوتها استقبال می کنیم” و “ما پشتکار داریم” بودند. یکی از اولین اقدامات “دارا خسروشاهی به عنوان مدیرعامل، ایجاد فهرست جدیدی از ارزشهای فرهنگی بود که آن را با درخواست ایده از سوی کارمندان تهیه کرد. شماره در فهرست خود نوشته بود: “ما کار درست را انجام میدهیم، همین”. او اعلام کرد که در سال ۲۰۱۸ میلادی شرکت “اوبر” بر روی بهبود ایمنی رانندگان و مسافران تمرکز خواهد کرد.
“دارا خسروشاهی” جد پدری اش را میشناخت، اما برای جذب و اجرای مستقیم فلسفه کسب و کار او خیلی جوان بود. او در مصاحبهای گفته بود: “من واقعا شاهد بودم که ارزشهای جدی پدریام در پدرم نمود پیدا کرده بود”. پدر “دارا خسروشاهی” مدیریت کارخانههای خانوادگی را برعهده داشت. “دارا” در این باره میگوید:”به یاد دارم که کارگران چگونه به او احترام میگذاشتند و او چگونه با آنان صحبت میکرد. او همه آنان را با نام شان میشناخت. از وضعیت خانوادههای شان میپرسید. او با کارگران فردی غیر صمیمی نبود”.
“دارا” میگوید اکنون نیز زمانی که او به انبار “جامپ” در سانفرانسیسکو میرود بیش از آن که صحبت کند به حرفهای پرسنل گوش میدهد. او سوالات هدفمند میپرسد و یاد میگیرد که کارکنان “جامپ” چگونه دوچرخهها را در سطح شهر پیدا میکنند، سرویس ارائه میکنند و هر روز صبح دوچرخهها را دوباره سر جای خود قرار میدهند.
“موفق شو، اما بیسروصدا”
رویکرد “دارا خسروشاهی” در مدیریت “اوبر” بازتابی از فرهنگ “تعارف” و “فروتنی” ایرانی نیز بوده است. واکنش او در مقایسه با رویکرد تهاجمی و بیرحمانه “کالانیک” در نیویورک ملایمتر بوده است. هم چنین، تصمیم “دارا” برای عقب نشینی از جنوب شرقی و آسیا و روسیه جایی که “اوبر” را از بازارهای بزرگ و بالقوه سودآور به نفع سهام رقبای محلی بیرون کشید، بیشتر شبیه یک بازی بلندمدت هوشمندانه به نظر میرسید. این رویکرد به او مزیت استراتژیکی را ارائه داد که اگر در غیر آن صورت، سبک سرمایه داری بیرحمانه “کالانیک” را دنبال میکرد، ممکن بود از آن مزیت بی بهره میماند. “دارا خسروشاهی” خود درباره رویکردش گفته بود:”سبکهای مختلفی برای همگان وجود دارد. آن تعارف، یا آن فروتنی، بخش عمیقی از نحوه بزرگ شدن من بوده است:”موفق شو، اما بیسروصدا موفق شو”.
تعارف در فرهنگ ایرانی نه تنها شامل احترام شدید به یک مهمان یا حتی یک دشمن است، بلکه شامل مقدار قابل توجهی از خودکمبینی نیز هست که به انکار نفس نزدیک میشود. “هومن مجد” نویسنده ایرانی – آمریکایی در این باره نوشته است: “تعارف” یک الزام فرهنگی است که مربوط به آداب معاشرت میباشد، بله، اما همچنین به کسب امتیاز، از نظر سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی، به اندازه هر چیز دیگری مربوط میشود. کسب و کارها و تاجران آمریکایی به خاطر جسارت، عزم راسخ و گاهی حتی مقدار مشخصی بیرحمی شناخته میشوند، در مقابل، تجار ایرانی با کمی تعارف و بیسروصداتر موفق میشوند، به گونهای که درها پیش از آن که بازکنندگان در متوجه شوند که این کار را انجام دادهاند، باز میشوند”.
نوع رفتار “خسروشاهی” و پیروی از هنجار “پذیرش اشتباهات” را میتوان در رفتار او در قبال شکایت شرکت خودروی خودران “وایمو” یک شرکت تاکسی یاب آنلاین مشاهده کرد که “اوبر” را به سرقت اطلاعات مربوط به فناوری حسگر محرمانه و اختصاصی آن شرکت متهم کرده بود. “وایمو” مدعی شده بود که “اوبر” برای سرعت بخشیدن به تلاشهای خود در طراحی فناوری خودکار، فناوری حسگر لیدار “وایمو” را به سرقت برده است. آن چه همگان را غافلگیر کرد توافق “اوبر” با دعوی وایمو به ارزش ۲۴۵ میلیون دلار بود.
“دارا خسروشاهی” در سال ۲۰۱۸ میلادی به عنوان مدیر جدید “اوبر” تصمیم گرفت تا با دادن ۰.۳۴ درصد از سهام آن شرکت به ارزش ۲۴۵ میلیون دلار به آلفابت (پدر گوگل و مالک وایمو) دعوای حقوقی را فیصله دهد. “وایمو” رقم ۵۰۰ میلیون دلار را پیشنهاد داده بود که سرانجام هیئت مدیره اوبر با ۲۴۵ میلیون دلارِ آن موافقت کرد. در نگاهی کلیتر به نظر میرسد این تصمیم “دارا خسروشاهی” به نفع “اوبر” بود، زیرا گامهایی برای ترمیم روابط با گوگل، که از سال ۲۰۱۳ میلادی در آن شرکت تاکسیرانی اینترنتی سرمایه گذاری کرده بود را برداشت. توافق اوبر با “وایمو” اولین گام خسروشاهی به سوی بزرگ کردن شرکت اوبر و پذیرش اشتباهات آن بود.
با این وجود، دوران مدیریت “دارا خسروشاهی” بر “اوبر” به طور کامل بدون جنجال نبوده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۸ میلادی یکی از خودروهای خودران “اوبر” با یک عابر پیاده تصادف کرد و باعث به قتل رسیدن او شد. در پی آن سانحه، آزمایش خودروهای خودران به مدت ۹ ماه متوقف شد.
منابع:
AFP (۲۰۱۷) , Feud with investors, a cut-throat culture: Challenges aplenty for Uber CEO
Bort, Julie (۲۰۱۹) , The amazing life of Uber CEO Dara Khosrowshahi — from refugee to tech superstar and a huge IPO, Business Insider
Kashyaap, Sindhu (۲۰۱۸) , With Dara Khosrowshahi, Uber sees marked transformation after a year of bitterness, Your Story
Kolhatkar, Sheelah (۲۰۱۸) , At Uber, a New C.E.O. Shifts Gears, The New Yorker
Loizos, Connie (۲۰۱۷) , Why the rise of Iranian-Americans in tech is no surprise, Tech Crunch
Peisner, David (۲۰۱۸) , How Dara Khosrowshahi’s Iranian heritage shapes how he leads Uber, Fast Company
Schools, Dave (۲۰۱۷) , How Uber CEO Dara Khosrowshahi Is the Exact Opposite of Uber Founder Travis Kalanick, Inc
Next Big What, Transforming Uber: A Conversation with CEO Dara Khosrowshahi