معنی اسم شخصیت های سریال جومونگ
به گزارش فرادید، این مجموعه بنا بود مجموعه در ۶۰ قسمت پخش شود که با استقبال مردم کره آن را به ۸۱ قسمت ۶۵ دقیقه ای افزایش داد.
سریال جومونگ
افسانه جومونگ با نام دیگر کتابچه سه امپراتوری (به کرهای: 주몽)، یک مجموعهٔ تلویزیونی کرهای در ژانر درام و تاریخی است که از آوریل ۲۰۰۶ تا مارس ۲۰۰۷ میلادی در شبکه امبیسی به نمایش درآمد. از جمله بازیگران این مجموعه سونگ ایل گوک، هان هه جین، کیم سونگ سو و وون کی جون هستند.
داستان این مجموعه دربارهٔ زندگی جومونگ بنیانگذار امپراتوری گوگوریو است که از ۳۷ تا ۱۹ پیش از میلاد بر منچوری و بخش شمالی شبه جزیره کره حکومت کرد. بنا بود مجموعه در ۶۰ قسمت پخش شود که با استقبال مردم امبیسی آن را به ۸۱ قسمت افزایش داد.
حق پخش تلویزیونی این سریال به قیمت ۸ میلیون دلار در مارس ۲۰۰۶ به شبکههای محلی در ژاپن، تایوان، هنگکنگ، آمریکا، ویتنام، تایلند، سنگاپور، میانمار، فیلیپین، ترکیه، قزاقستان، مغولستان، اندونزی، فیجی، افغانستان، ازبکستان، مالزی و برونئی فروخته شد. این مجموعه در ایران با نام افسانه جومونگ پخش و با استقبال زیادی مواجه شد.
داستان این مجموعه حول موضوع شکست دودمان گوجوسان از امپراتوری هان است. امپراتوری هان با بهرهگیری از سلاحهای فولادین در حدود سال ۱۰۸ قبل از میلاد، گوجوسان را شکست داده و مردم این امپراتوری عظیم آواره شده و با بیرحمی توسط سوارهنظام آهنین قتلعام و شکنجه میشوند.
در این زمانه پرآشوب، شخصی به نام هائهموسو، رهبری یک گروه مقاومت محلی به نام گروه دامول را بر عهده گرفته و با استفاده از سربازان گوجوسان و حمایت گوموآ، شاهزاده کشور بویو، علیه هان فعالیت میکند. او سعی میکند آوارگان گوجوسان را از زیر ظلم و ستم هان بیرون بکشد.
هائهموسو در یکی از جنگها زخمی شده و توسط بانو یوها، دختر رئیس قبیله هابک، نجات داده میشود. این اتفاق باعث عشق آنها به یکدیگر و ازدواجشان میشود. سوارهنظام آهنین هان مردم قبیله هابک را به جرم پناه دادن به هائهموسو قتلعام میکنند و یوها اسیر دست آنها میشود. گوموآ، یار قسمخورده هائهموسو، که به یوها علاقهمند است، او را نجات داده و با خود به بویو میبرد.
هائهموسو که بعد از این واقعه به شدت به یوها علاقهمند شده، در نهایت با او ازدواج میکند. ولی این رابطه مدت زیادی ادامه نمییابد و با توطئه وزیر اعظم و بانو یومیول (والامقام معنوی بویو) هائهموسو دستگیر میشود. این در حالی است که یوها در آن لحظه از هائهموسو کودکی را باردار بود، که بعدها نامش را جومونگ نهاد.
سربازان هان، هائهموسو را کور کرده و برای اعدام به سمت هان میبرند. گوموآ به آنها حمله کرده و هائهموسو را از مهلکه نجات میدهد، ولی در نهایت هائهموسو بر روی صخرهای بلند گیر افتاده و با بدن زخمی و چشمان کور، به داخل رودخانه سقوط میکند. گوموآ به یوها پناه داده و قسم میخورد روزی به همراه جومونگ، امپراتوری هان را نابود کند.
جومونگ پسری دست و پا چلفتی است که پدر اصلی او ژنرال هموسو می باشد که به دروغ به مادر جومونگ اطلاع میدهند که همسر وی مرده است. پادشاه بعدها از مادر جومونگ خواستگاری کرده و جومونگ را همچون پسران خود یعنی تسو و یونگ پو بزرگ می کند. با گذشت زمان جومونگ بزرگ و نیرومند می شود و به طور اتفاقی با بانو سوسانو آشنا میشود و…
اسم سوسانو بهطور عجیبی با شخصیت وی مطابقت دارد. اسمی که یونتابال برای دخترش انتخاب کرده معانی زیادی دارد. سوسانو بهطور کلی به معنای نور خورشید است زمانی که آفتاب عمود به زمین در حال تابش است.
اما این اسم فقط به این معنی اکتفا نمیکند. سوسانو یعنی دختری شاداب و روشنفکر، اهل عمل، اجتماعی بودن. رنگ نمادین این اسم زرد است و زرد یک رنگ حیات بخش است که بهطور یکسان بر زمین میتابد و همه کائنات را به مساوات مورد لطف خود قرار میدهد.