به گزارش نقش فردا؛ اعتراضات کشاورزان به طرحهای انتقال آب، بهویژه در استانهای خشک و کمآب مانند اصفهان و یزد، به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دامن زده و موجب تشدید تنشهای آبی در کشور شده است. در این میان، «مافیای آب» بهعنوان یکی از عوامل اصلی فساد و سوءاستفاده از منابع آبی مطرح است که بحران را عمیقتر کرده است.
تنش آبی و اعتراضات کشاورزان
در سالهای اخیر، بحران آب در استانهای مرکزی کشور مانند اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری به نقطهای بحرانی رسیده است. کشاورزان این مناطق که معیشتشان به منابع آبی محلی وابسته است، بهویژه نسبت به پروژههای انتقال آب از منطقه خود به استانهای دیگر اعتراض دارند. بهطور خاص، پروژههایی مانند انتقال آب «زایندهرود به یزد» و طرح «بن-بروجن» در چهارمحال و بختیاری با واکنشهای تند و گسترده کشاورزان روبهرو شدهاند.
کشاورزان معتقدند که انتقال آب ازرودخانهها و تالابهای محلی برای تأمین آب شرب شهرهای دیگر، منابع حیاتی آنها را تهی کرده و بحرانی عمیق در کشاورزی و دامداری ایجاد کرده است. شرایط به قدری بحرانی شده که کشاورزان، برای دومین بار طی چند سال گذشته، دست به تخریب لولههای انتقال آب زدهاند. این اعتراضات که در مواردی با تنش و خشونت همراه شده، نشاندهنده عمق بیاعتمادی آنان به نهادهای دولتی و ناامیدی از احقاق حقآبههای قانونیشان است.
مافیای آب؛ ریشه پنهان بحران
در بروز این بحران، تنها عوامل طبیعی و سوءمدیریت نقش نداشتهاند؛ آنچه این بحران را پیچیدهتر کرده، ظهور «مافیای آب» است. این گروههای پرنفوذ که از طریق روابط سیاسی، اقتصادی و گاه فاسد به منابع آبی دست مییابند، بهویژه از طریق پروژههای انتقال آب و برداشتهای بیرویه و غیرمجاز، موجب تخریب سیستماتیک منابع آبی شدهاند.
افرادی که در این مافیا نقش دارند، با بهرهگیری از نفوذ خود، آبهای سطحی و زیرزمینی را بهطور غیرقانونی و ناعادلانه به نفع صنایع و بخشهای خاص کشاورزی در مناطق مشخص منتقل میکنند. این انتقالها، ضمن بیتوجهی به حقوق کشاورزان بومی، باعث تشدید خشکسالی و تنش آبی در مبادی برداشت آب شدهاند. بسیاری از کشاورزان، بهویژه در شرق اصفهان و یزد، در اعتراض به این وضعیت با برگزاری تجمعات گسترده و تخریب نمادین لولههای انتقال آب، تلاش کردهاند صدای اعتراض خود را به مسئولان برسانند.
مافیای آب در دستان چه کسانی است؟
سؤال اساسی این است که چه کسانی پشت پرده این شبکه گسترده قرار دارند؟ برای نمونه، گفته میشود که آب از طریق لولههایی به قطر ۲۰ اینچ از شهرستان میناب به بندرعباس منتقل میشود تا در آنجا برای ساخت ویلاها و هتلها مورد استفاده قرار گیرد؛ در حالیکه مخازن و منابع میناب در حال خشک شدن هستند. آیا این انتقال علنی آب را باید به حساب مافیا گذاشت؟ یا آن را نتیجه نفوذ برخی افراد در شهرداریها و استانداریها دانست؟
در واقع، آبهای سطحی و زیرزمینی میناب، از طریق این لولهها، به بندرعباس منتقل شده و با قیمتی ده برابر نرخ واقعی به ویلاسازان فروخته میشود؛ در حالیکه کشاورزان مینابی از دسترسی به آب محروماند. منابع سد میناب و آبهای زیرزمینی منطقه نیز با حفر چاههایی در اختیار پروژههای ساختوساز قرار گرفتهاند.
مافیا کیست؟
اصولاً «مافیا» به شبکهای پنهانی ومخفیانه اطلاق میشود، اما در اینجا تمام فرایند انتقال آب از میناب به بندرعباس، علنی و آشکار انجام میشود. حتی بیش از ۱۰۰کیلومتر لولهکشی رسمی برای این انتقال صورت گرفته است! اینجا دیگر صحبت از پنهانکاری نیست؛ سؤال اینجاست که چه نهادی این حجم سرمایهگذاری را ممکن کرده و چرا هیچ پاسخگویی در کار نیست؟
بنابراین، هم آبهای سطحی و هم منابع زیرزمینی، بهواسطه این لولهها به مناطقی مشخص منتقل میشوند و در اختیار افراد خاص قرار میگیرند، بیآنکه اولویتهای زیستی، بومی یا کشاورزی در نظر گرفته شود.
رئیس جمهورها چه کردند؟
نکته قابل توجه این است که روسای جمهور دولتهای نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، که همگی اهل سمنان بودند، طرحهایی برای انتقال آب دریای خزر به سمنان مطرح کردند. از سوی دیگر، محمد خاتمی، رئیس دولتهای هفتم و هشتم که اهل یزد بود، بهدنبال اجرای طرح انتقال آب خلیجفارس به یزد بود! این تصمیمها نشان میدهد که اولویت آنها، منافع ملی نبوده، بلکه نگاههای قومیتی و استانی بر سیاستگذاری آبی کشور حاکم بوده است.
متأسفانه، هیچ آمار دقیقی از میزان آبی که از این طریق منتقل میشود یا درآمدهای حاصل از فروش آن در دست نیست، اما واقعیت وقوع این جابهجاییها انکارناپذیر است.
مهرداد ویسکرمی، نماینده مردم خرمآباد و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، چندی پیش در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «مافیای آب در بیست سال گذشته به آب شرب لرستان هم رحم نکرد. با عدم سدسازی، سالیانه ۱۲ میلیارد مترمکعب آب را برای شستوشو و آبیاری شورهزارهای پاییندست انتقال داد. نتیجه این ظلم تاریخی، نه لرستان آب دارد، نه خوزستان. هنوز هم این سناریو در حال تکرار است.» این اظهارات، خود گواهی روشن بر وجود «مافیای آب» در ساختار مدیریت منابع کشور است.
خسارات زیستمحیطی جبرانناپذیر
از سوی دیگر، بحران آب میتواند آسیبهای زیستمحیطی جبرانناپذیری بهدنبال داشته باشد. خشک شدن تالابها، رودخانهها و دریاچهها، نهتنها حیات انسانی بلکه تعادل اکولوژیکی مناطق را نیز تهدید میکند.
برای نمونه، تالاب «هورالعظیم» که زمانی یکی از بزرگترین تالابهای کشور بود، اکنون تنها یکپنجم از حجم آب سابق خود را دارد؛ و این روند هشداردهنده در بسیاری از دیگر نقاط کشور نیز در حال وقوع است.
منبع: رویداد24