به گزارش نقش فردا به نقل از فرارو؛ انتشار عکسی از سدلار در ۷۵ کیلومتری شمال شرق تهران، در شبکههای اجتماعی واکنش برانگیز شده است. در این عکس برفی، فضای پشت سد لار خالی به نظر میرسد. تا حال حاضر، دی ماه ۱۴۰۲، بارشهای سال آبی جاری در تهران در مقایسه با سال گذشته، پیشرفت نکرده است، اما افزایش خروجی آبهای پشت سدها، نگران کننده است.
فیروز قاسمزاده، سخنگوی صنعت آب، در جدیدترین اظهارنظر خود در خصوص وضعیت بارشهای کشور و به ویژه وضعیت سدهای تهران گفته است «سدها در مقایسه با متوسط پنج سال گذشته دارای کاهش ۱۰ درصدی است. همچنین درصد پرشدگی سدهای پایتخت ۱۵ درصد است.»
داوود نجفیان، مدیرعامل شرکت آب منطقهای البرز نیز در خصوص میزان ورود آب به سد کرج و خروجی سد گفت: «در حال حاضر به دلیل نبود بارش، میزان ورودی نصف میزان خروجی است و از ذخیره مخزن در حال برداشت هستیم. متأسفانه بارش برف امسال استثنایی بوده و اگر این شرایط تداوم پیدا کند نگرانی بسیار جدی به وجود خواهد آمد و ناچار به تصمیمات سخت خواهیم بود. میزان ورودی نصف میزان خروجی است و از ذخیره مخزن در حال برداشت هستیم میزان کاهش بارش برف در سال جاری استثنایی است. در صورت تداوم این شرایط، مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت خواهیم بود.»
براساس آخرین اطلاعات شرکت مدیریت منابع آب ایران، سدهای ایران هم اکنون ۲۰ میلیارد متر مکعب آب در خود ذخیره کردند. این شاخص در ۵ سال گذشته به طور متوسط ۲۲ میلیارد متر مکعب بود. به گفته بهزاد پارسا، مدیرعامل شرکت آب منطقهای تهران، حجم کلی ذخایر سدهای سامانه شرق تهران شامل لتیان، لار و ماملو نیز هم اکنون ۵۶ میلیون متر مکعب اعلام شده که بر این اساس حجم کلی سدهای سامانه شرق در حال حاضر در مقایسه با سال گذشته ۲۲ میلیون متر مکعب کاهش را نشان میدهد.
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که چگونه درگیر وضعیت کم آبی و خشکسالی شده ایم و آیا راهی برای خروج از بحران پیش رو وجود دارد؟ کامبیز بازرگان، عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات آب و خاک ایران و رئیس انجمن علوم خاک ایران، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
تصمیم گیریهای اشتباه، ذخایر آبی را میبلعند
کامبیز بازرگان به فرارو گفت: «بخشی از وضعیت بارشها و این که تا پایان سال آبی جاری چگونه پیش خواهیم رفت، به پیش بینیهای هواشناسی مرتبط است و باید ببینیم در ادامه سال چه اتفاقاتی رخ میدهد. هم اکنون، اگرچه در برخی نقاط کشور، وضعیت بدی نداریم، اما در نقاطی مثل مرکز ایران، وضعیت بد و نامناسبی داریم. در چشم انداز بلندمدت، آن چه که امروز شاهد هستیم، تبعات تصمیم گیریهایی است که در طول ۲ الی ۳ دهه گذشته گرفته ایم. مسائل پربحث متعددی در کشور وجود دارد. سدسازیهای غیراصولی، بهره برداریهای نادرست از منابع آبی، کشاورزی و کشت بی رویه در برخی مناطق فاقد پایداری بلند مدت مانند کشت برنج در استانهای غیرشمالی و رفتارهای غیراصولی مشابه، باعث شده اند که با توجه به آمارهای بارش دراز مدت، به این وضعیت برسیم. درواقع برخی مسائل، تا حدودی قابل پیش بینی بود. این رفتارهای اشتباه، ذخایر آبی را میبلعند و شرایط را بسیار شکننده میکنند.»
وی افزود: «خشکسالی در ایران، تبعات سنگین و آزاردهندهای برای افراد جامعه در ابعاد اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی خواهد داشت. این واقعیت را نیز باید بپذیریم که تغییر اقلیم رخ داده و در آینده نیز تشدید خواهد شد. نوع مدیریت و برخورد ما با آب و خاک، روشن کننده این موضوع است که تا کنون در مدیریت تغییرات اقلیمی چندان موفق عمل نکرده ایم. با نگاهی به تحلیلهای کارشناسی، میبینیم؛ اجماع نظرها بر این است که در مدیریت سازهای و به ویژه در حوزه سدسازیهای غیراصولی، بسیار بی پروا عمل کرده و تعداد زیادی سد زده ایم که با ابهامات و اشکالاتی همراهند. این در حالی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا از سدسازی بی رویه، فاصله گرفته اند. درست است که ذخیره آب پشت سدها از سیل نیز جلوگیری میکند، اما در اغلب موارد، با نگاه مبتنی بر انرژی زایی به سدسازی متوسل شده ایم و توجه نکرده ایم که کشور ما با این وضعیت اقلیمی شکننده، در شرایطی نیست که بخواهد حجم قابل توجهی از آب را پشت سد ذخیره کند تا انرژی تولید کند. وقتی کشور ما ذخایر انرژیهای تجدید پذیری مثل آفتاب دارد، این نوع تصمیم گیری ها، جای بحث دارد.»
«پایداری زیست محیطی» در کشور ما بی ارزش است
رئیس انجمن علوم خاک ایران گفت: «درباره برخی از سدها از جمله «سد گتوند» و «سد چمشیر»، ابهاماتی وجود دارد؛ اینها سدهایی هستند که پایین دست را دچار مسئلههایی جدی کرده و خواهند کرد. درباره سد چمشیر، کارشناسان پیش بینیهایی نگران کننده را ارائه کرده بودند، اما این سد در نهایت آب گیری شد. با احداث این نوع سدها، در مسیر آبی بالادست، تغییراتی در ذخیره آب میدهیم که بهره وری آن در بعد کشاورزی پایین است و باید وراد دشتها شود که بهره وری بالاتری دارد. اما برداشتهای بالادست، خواه سدسازی باشد و خواه هر نوع برداشت خارج از چارچوب و قاعده، مثل آن چه که در بالادست زاینده رود رخ میدهد، باعث میشود که آب به پایین دست نرسد و تبعات زیست محیطی و کشاورزی خاص خود را داشته باشد.»
وی افزود: «اصل بحث این است که ما همچنان در فضای «پایداری زیست محیطی» حرکت نمیکنیم، این در حالی است که در بیش از ۳۰ سال گذشته، دنیا با مفهوم پایداری آشنا شده و این مفهوم وارد ادبیات پروژههای ابعاد صنعتی، کشاورزی و عمرانی شده است. هر پروژهای باید نه تنها منفعت اجتماعی و اقتصادی، بلکه پایداری زیست محیطی را به دنبال داشته باشد. اما متاسفانه در کشور ما به جای این که هر سه راس مثلث با هم حرکت کنند و مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با هم حفظ شود، پروژههای کلان ما، به این موضوع بی توجهند. برای مثال در ماده ۹ طرح جهش مسکن، گفته شده است که اراضی خارج از محدوده شهرها برای کار مسکن سازی و شهرک سازی مورد استفاده وزارت مسکن و شهرسازی قرار میگیرند. در تبصره ذیل همین ماده آمده که اراضی حاصلخیز کلاس ۱ و ۲ استثنا محسوب میشود. ما معترضیم و میگوییم همین کار یعنی حرکت در جهت ناپایداری زیست محیطی. در حال حاضر، از کل مجموعه خاکهای حاصلخیز کشور، تنها ۲۷ درصد درجه یک و دو هستند و بیش از هفتاد درصد خاکهایی که از آن، غذا تولید میکنیم، کلاس ۳ و ۴ و پنج هستند.»
عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات خاک و آب ایران در ادامه گفت «وقتی اجازه میدهیم خاکهای کلاس ۳، ۴ و ۵، خارج از محدوده شهرها، تبدیل به مسکن شوند، یعنی به امنیت غذایی خدشه وارد کرده و به ناپایداری زیست محیطی دامن زده ایم. در حوزههای دیگر هم همینطور است. در مسئله سوختهای فسیلی و انرژیهای تجدید ناپذیر و البته در مصرف آب نیز شاهدیم که گفتمان پایداری محیط زیست مطرح نیست، بلکه گفتمان روزمرگی مطرح است. یعنی همین مهم است که امروز یک تعداد مسکن، سد و امثالهم بسازیم و بگوییم: «ساختیم»، حالا تبعات این تصمیم تا چه حد برای کشور هزینه ایجاد کند نیز چندان مورد توجه نیست. به اعتقاد من آن چه که باید تغییر کند، این است که مقیاس نگاهمان را از امروز به آینده ببریم و دورنمای کشور را از دریچه مثلث پایداری محیط زیست نگاه کنیم. اگر این اتفاق رخ دهد، دیگر به هر کاری دست نخواهیم زد.»
زنگ خطرها به صدا درآمده اند
محمد بازرگان گفت: «بسیاری از رفتارهای غلط در حوزه منابع ملی، منفعت مالی دارد. برای مثال برنج کاری یا کشت نیشکر در خوزستان منفعت مالی دارد. برنج کاری و کشت نیشکر، منافعی از جمله اشتغالزایی دارد. اما واقعیت این است که همین پروژهها با سود مالی بالا، اگر منجر به پایداری نشود در ادبیات جهانی پروژههای معتبری نیستند و در مجامع جهانی نیز قابل دفاع نخواهند بود. دولتهای مختلف در سراسر جهان بدون زور و اجبار، متعهد میشوند که برای حفظ منابع محیط زیست، تلاش کنند. هر سال کشورهای مختلف در اجلاس جهانی محیط زیست گرد هم امده و تعهداتی میدهند که تا تاریخی مشخص، تا چه حد در راستای تحقق اهداف محیط زیستی گام خواهند برداشت. در کنفرانس «کاپ ۲۸» که اخیرا برگزار شد، شاهد همین موضوع بودیم. از زمان کاپ ۲۱ در فرانسه کشورها قول دادند کربن خاک را بالا میبرند و کربن اتمسفر را تعدیل میکنند که در نتیجه با گرمایش زمین مبارزه کنند. اما متاسفانه ما اصلا در این فضا سیر نمیکنیم که تعهداتی را در حوزه محیط زیست محقق کنیم. به نظر میرسد ما هنوز عقبتر از فضای پایداری زیست محیطی گام بر میداریم.»
محمد بازرگان در پایان تاکید کرد: «معتقدم که زنگ خطرها در حوزه وضعیت منابع آب کشور به صدا در آمده است، اما هنوز وقت داریم. نگرانی درباره این موضوع «مثبت» است و ناامیدی «منفی». این که ما نگران وضعیت منابع آبی باشیم و اتفاقا این نگرانی عمومی شود و آحاد جامعه خود را مسئول بدانند، میتواند کارکرد مثبت داشته باشد. اطلاع رسانی رسانهها درباره وضعیت منابع آب کشور نیز بسیار مثبت است و باعث میشود مسئولان هم به مطالبات عمومی توجه کنند. اما این بد است که کاملا قطع امید کنیم و تصور کنیم کاری برای احیاء وضعیت آب از دستمان بر نمیآید. در کشور ما، کارشناسان صاحب نظری حضور دارند که کارهایی بسیار مثبت انجام میدهند و میتوانند اثرگذار باشند. اگر میدان کارشناسی در دولت باز شود و سیستم تصمیم گیرنده، با بدنه علمی و کارشناسی درآمیخته شود، میتوانیم انتظار داشته باشیم که تغییراتی نیز در حوزه منابع آبی و خاکی و محیط زیست ما رخ دهد.»