به گزارش نقش فردا به نقل از ایسنا این سند در کنار تمام همکاریهای دیگر ایران و روسیه در حوزههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و تلاش آنها برای ریشهکن کردن قدرت هژمونیک آمریکا در نظام بینالملل، به نزدیکتر شدن هر چه بیشتر روابط تهران و مسکو میانجامد. کما اینکه پوتین نیز در دیدار با رئیسی بیان کرد که امروز روابط دو کشور در بهترین سطح در جریان است.
مهدی خورسند، تحلیلگر مسائل اوراسیا با اشاره به جوانب امضای این سند، اظهار کرد: امروزه نظام بینالملل در شرایط گذار قرار دارد. در دوران گذار بینالملل معمولا کشورها بر اساس نیازها، شرایط اقتصادی و سیاسی خودشان و نظمسازی یا الگوهای ایجادشده در طی دوران گذار نسبت به کنشها و واکنشهای بینالمللی عکسالعمل نشان میدهند. قاعدتا نقاط اشتراکی که بسیاری از کشورها را در این دوران کنار هم قرار میدهد، تحریمهای ناجوانمردانه آمریکا علیه کشورهایی مانند روسیه، ایران و چین و هر کشوری است که میخواهد برای خودش سهم جدیدی از کیک قدرت نظامبینالملل داشته باشد.
وی اضافه کرد: همین نقطه اشتراک واکنش کشورهای تحت تحریم و همگرایی آنها جهت مقابله با تحریمها را در پی داشته است. از سمت دیگر تحریمها برای کشورهایی وضع شده که به صورت غیرمستقیم در شرایط جنگ با آمریکا قرار دارند. همان طور که ما در جنگ تحمیلی ۸ ساله با عراق، عملا در جنگ با آمریکا و اقمارش بودیم، الان هم روسیه در جنگ با اوکراین عملا دارد با جبهه غرب به رهبری آمریکا مقابله میکند.
این تحلیلگر مسائل اوراسیا با بیان اینکه بخش زیادی از سند مقابله با تحریمها بر موضوعات اقتصادی متمرکز است، ادامه داد: با این نقاط اشتراک، دو کشور میتوانند همذاتپنداری بیش از پیش باهم داشته باشند. قاعدتا رسیدن به این نقاط اشتراک سبب شده سندهای همکاری دو کشور از حالت جامع به سند اخیر در حوزه تحریمها برسد. منطقی است که حجم زیادی از این توافق اقتصادی باشد تا دو کشور بتوانند با دور زدن تحریمها و اتکا بر ارزی غیر از دلار، سهم دلار را از معاملات دوجانبه و چندجانبهشان به حداقل ممکن برسانند و با جایگزین کردن ارزهای دیگر، فضای تحریمی علیه خودشان را تضعیف کنند و آمریکا را تحت فشار قرار دهند.
خورسند در پاسخ به اینکه آیا در کنار تمام همکاریهایی که با روسیه داشتیم، امضای چنین سندی به روابط استراتژیک با این کشور میانجامد، عنوان کرد: صراحتا خیر، این خاصیت دوران نظم گذار بینالمللی است که کشورها در حوزه نیازشان با یکدیگر همگرایی دارند و اصلا رسیدن به الگوی داشتن همپیمانی استراتژیک میان کشورهای تاثیرگذار بر دوران گذار غیرمنطقی و امکانناپذیر است. دو کشور تاثیرگذاری مثل ایران و روسیه به دلیل جایگاه مهمشان در نظام بینالملل و تاثیرگذاری و تأثیرپذیری که بر دوران گذار نظم بینالمللی دارند، هرگز نمیتوانند با یکدیگر روابط استراتژیک تعریف کنند. ارتباطات استراتژیک یعنی در هم تنیده شدن همهجانبه کشورها. برای کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران منطقی نیست وارد فضای در هم تنیده شدن همهجانبه با هر کشوری شود. روسیه این موضوع را میداند و خود ایران هم به چنین بلوغ فکری رسیده است.
وی افزود: ایران و روسیه در حوزه اقتصادی با یکدیگر همکاری میکنند، اما از سمت دیگر در حوزه نظامی با اینکه قراردادهای تسلیحاتی بسیاری با روسها داشتهایم، آنها گاه به تعهدات خود عمل نکردند و این موارد تصور اینکه در حال نزدیک شدن به روابط استراتژیک با روسیه هستیم را رد میکند. ما در دوران گذار نظم بینالمللی، هرگز نمیتوانیم به دنبال همپیمانی استراتژیک بین بازیگران موثر در این دوران باشیم، هرچند همکاریهای نزدیک بینشان وجود دارد. به گفته مقامات دو کشور، ما و روسیه به نزدیکترین سطح همکاری در حوزه اقتصادی رسیدهایم، اما شاید در حوزههای دیگر مانند مسائل فرهنگی نتوانیم به همکاری دست یابیم.
این تحلیلگر مسائل اوراسیا با بیان اینکه دنبال کردن این خط خبری که ما در حال قدم گذاشتن در مسیر روابط استراتژیک با روسیه یا هر کشوری هستیم اشتباه است، گفت: نهتنها میان ایران و روسیه بلکه در روابط کشورهای روسیه و چین یا روسیه و کشورهای عربی نیز هرگز نخواهیم دید که به همپیمانی استراتژیک برسند. ایران نیز در این شرایط گذار نباید به این فکر باشد که حالا که روابطمان با کشوری خوب شده پس به دنبال همپیمانی استراتژیک باشیم. به نظر من باید به این موضوع توجه کنیم که از موقعیت به وجود آمده و روابط خوبمان با روسیه حداقل در حوزه اقتصادی بیشترین نفع را ببریم. اینکه بخواهیم ذهنمان را به سمت ایجاد روابط استراتژیک با هر کشوری از جمله روسیه معطوف کنیم، اشتباه راهبردی بزرگی است، زیرا با کوچکترین تفاوت نظری میان ما و آن کشور، با شکاف و ایجاد تنش در جامعه مواجه خواهیم شد.
خورسند با تاکید بر اینکه دیپلماتهای کشورمان نیز به چنین بلوغ ذهنی رسیدهاند، اظهار کرد: ایران و روسیه میدانند که نمیتوانند با هم روابط استراتژیک داشته باشند. ایران به خرد بزرگی در دوران گذار نظم بینالمللی دست یافته است. نوع بازیگری کشور ما در سالهای اخیر خصوصا در دولت سیزدهم بیانگر بلوغ دستگاه سیاست خارجی و واقعبینی نسبت به شرایط کنونی نظام بینالملل است. مثلا اینکه وزیر امور خارجه اعلام میکند الحاق بخشهای اشغالشده اوکراین به روسیه و همهپرسیهای انجامشده در این مناطق را نمیپذیرد، قاعدتا نشان از بلوغ فکری مقامات کشورمان دارد. ایران هیچ گاه روسیه را شریک استراتژیک خود ندیده و از حالا به بعد هم نمیبیند.
وی ادامه داد: یکی از بزرگترین منافع مشترک ایران و روسیه به چالش کشیدن قدرت هژمونیک آمریکا در نظام بینالملل است. در شرایطی که چین موضعی منفعلانه در قبال تحولات بینالمللی در پیش گرفته، موضعگیری و بازیگری فعال ایران و نقشآفرینیاش در کنار قدرتهای بزرگی مانند روسیه در دوران گذار میتواند بسیار موثر باشد. به نظر من در پس این تحولات نظام بینالملل و رسیدن از نظم تکقطبی به چندقطبی، سهم ایران از کیک قدرت آینده نظام بینالملل بزرگتر از اکنون خواهد بود.
تفاوت بازیگری ایران و روسیه در جنگ غزه
این تحلیلگر مسائل اوراسیا در پاسخ به اینکه آیا ایران و روسیه میتوانند به راه حلی موثر برای خاتمه جنگ غزه دست یابند، عنوان کرد: روسیه بازیگر فعالی در موضوع غزه نیست و فکر هم نمیکنم روسها تمایلی به بازیگری فعال در قبال جنایات کنونی اسرائیل علیه غزه داشته باشد. شاید محکوم کنند و دست و پا شکسته قطعنامههایی به شورای امنیت آورند، اما اینها فقط برای تحت فشار قرار دادن آمریکاست، نه نجات مردم غزه. در حالیکه جمهوری اسلامی ایران در حال دفاع از آرمان های فلسطین اشغالی است، به نظر میرسد روسیه در حال امتیازگیری از غرب است. جنگ غزه باعث شده جنگ روسیه و اوکراین در خلاء و از اذهان عمومی دور نگه داشته شود. این برای روسیهای که در حال دادن هزینههای سنگین به دلیل جنگ اوکراین بود، بهترین فرصت است که حداقل از زیر فشارهای رسانهای خارج شود.
خورسند اضافه کرد: جنگ غزه هم برای آمریکا و اروپا و هم برای روسیه مطلوب بود، زیرا به هر کدام فرصت تنفس داد و باعث شد ذهنها از جنگ اوکراین فاصله بگیرد. اتفاقا یکی از دلایل اصلی که نشان میدهد نمیتوان روابط استراتژیک با هیچ کشور تعیینکنندهای از جمله روسیه در دوران گذار داشت، همین است که به نظر میرسد روسها خیلی تمایل به بازیگری فعال در قبال غزه ندارند و کلا هدفگذاری ایران و روسیه در قبال این جنگ باهم متفاوت است. شاید هردو کشور در کلام مخالف این جنایت باشند، اما به نظر میرسد روسها در پس تمام فعالیتهایی مانند محکوم کردن جنایات اسرائیل، از وضعیت امروز غزه ناراحت هم نیستند، زیرا موضوع جنگ روسیه و اوکراین به حاشیه رفته است.