به گزارش نقش فردا به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی؛ قطع نظر از پشت پرده این تحریم، اگر به ظواهر آنچه عاملان، مجریان و دامنزنندگان به آن در توجیه اقدام خود میگویند توجه شود و این گفتهها با واقعیتها محک زده شوند، کاملاً روشن خواهد شد که آنان به بیپایهترین بهانهها متوسل شدهاند.
ادعای اصلی مدعیان، همراه نبودن آیتالله هاشمی رفسنجانی با انقلاب و نظام از مقطعی است که او برای بازگشت به قدرت اجرائی اقدام کرد. به زعم مدعیان، این یک ذنب لایُغفر بود که هاشمی رفسنجانی مرتکب شد و چون تا آخر عمر هرگز بابت آن توبه نکرد، مستوجب تحریم همهجانبه بود.
این ادعا علاوه بر اینکه از پایه و ریشه فاسد است، اقتضائات قانونی، شرعی و عرفی دقیقاً عکس چنین ادعائی را به اثبات میرسانند.
از نظر قانونی، بازگشت رئیس جمهور سابق به همین مسئولیت بعد از سپری شدن زمانی که قانون اساسی مشخص کرده، منعی ندارد. تلاش برای این بازگشت از نظر شرعی هم مباح است و عرف هم هیچ مخالفتی با آن ندارد و حتی برای فردی که دارای تجربیات و توان لازم جهت تصدی اداره کشور باشد و از صلاحیت بیشتری نسبت به دیگران برخوردار باشد، رجحان دارد و یک وظیفه تلقی میشود. به همین دلیل هیچکس حق ندارد او را از این اقدام منع کند و کسانی که مانع رسیدن او به این مسئولیت شوند، به زیان کشور و ملت عمل میکنند. وضعیت آقای هاشمی رفسنجانی در آن مقطع قطعاً چنین بود و دور نگهداشتن او از صحنه اجرائی، محروم ساختن کشور و ملت از کارآمدترین سرمایه ملی بود.
هاشمی رفسنجانی، اندوختههای معنوی و تجربی کاربردی بینظیری از مبارزه، مدیریت، تقنین، اجرائیات امور دفاعی، عمرانی و اجتماعی داشت و از نیروی فکری و جسمی فوقالعادهای برخوردار بود که با استفاده از آنها میتوانست تحول بزرگی در کشور به وجود بیاورد همانطور که در دوران ریاست جمهوری توانست یک کشور جنگزده را به مرحله قابل قبولی از پیشرفت برساند و در مسیر توسعه همهجانبه قرار دهد. محروم ساختن کشور از این ثروت عظیم انسانی را باید ذنب لایُغفر کسانی دانست که زمینه این محرومیت را فراهم ساختند.
یکی از بارزترین ویژگیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی که او را به یک سرمایه ممتاز برای کشور تبدیل کرده بود، عشق بینظیر او به ایران، مردم و نظام جمهوری اسلامی بود. او با تمام توان برای اعتلای کشور، رفاه مردم و پیشبرد اهداف انقلاب و نظام آنگونه که منطبق با آرمانهای مطرح شده توسط امام و مردم بود تلاش میکرد. حتی زمانی که دچار تحریم همهجانبه بود، راههائی برای اطلاع یافتن از وضعیت کشور و دادن مشورتهای لازم به افراد و دستگاههائی که احتمال میداد گوش شنوائی داشته باشند پیدا میکرد و مسائل را تا آنجا که امکان داشت پیگیر میشد. جفاها، بیمهریها و ظلمهائی که به او میشد هرگز عشق او نسبت به ایران و مردم و نظام را تحتالشعاع خود قرار نمیداد و او با قوت و قدرت برای پیشرفت کشور تلاش میکرد.
مقاومت آیتالله هاشمی رفسنجانی در برابر شیطنت افراد و جریانهائی که درصدد برمیآمدند با تهمتها، دروغها، ظلمها و بداخلاقیهایشان او را از نظام جدا کنند، از امتیازات بزرگ این رجل کمنظیر تاریخ معاصر است. هاشمی رفسنجانی با قلبی مالامال از عشق به سرفرازی مردم ایران با طاغوتهای داخلی و خارجی مبارزه کرد، برای ساختن ایران تلاش کرد و در این راه، نارواها را تحمل کرد و در حالی که حسرت تحقق این آرزوی عاشقانه و مشتاقانه تمام وجود او را پر کرده بود از میان ما رفت، در شب شهادت امیرکبیر و با مظلومیتی بیش از مظلومیت امیرکبیر.
پرونده مظلومیت هاشمی رفسنجانی در کتاب تاریخ ایران هرگز بسته نخواهد شد. تاریخنگاران واقعبین، هر روز برگی از این پرونده، که سرتاسر خیر و برکت برای کشور و ملت و نظام جمهوری اسلامی است، را مطرح خواهند کرد و غبار مظلومیت از چهره کمتر شناخته شده صاحب این پرونده خواهند زدود. هاشمی رفسنجانی، ایران را هم با جمهوریت میخواست و هم با اسلامیت و این نزد افراد و جریانهای خودمحور جرم کوچکی نبود