ابوالفضل ابوترابی، نماینده نجفآباد: باید سگها را کشت
* متاسفانه یکی از معضلاتی که امروز ما با آن مواجه هستیم، موضوع سگهای ولگرد است. از آنجایی که این سگهای ولگرد، گلهای شدند، در حال منقرض کردن برخی حیوانات کمیاب هستند.
* تجربه ثابت کرده است که سگهای ولگرد آن هم به صورت گلهای، به پلنگ و یوزپلنگ هم حمله میکنند. متاسفانه در حاشیه شهرها از جمله در حوزه انتخابیه خودم، خبر آمده که این سگهای ولگرد به صورت گلهای به پسر و دختران خردسال حمله کردند که در یک مورد، این حمله منجر به کنده شدن پوست سر پسر بچه اول دبستانی شد و فیلمهای آن هم موجود است.
* ما هم در شرع و هم در قانون اجازه داریم که سگهای ولگرد را از بین ببریم. آنها هم مثل موشهای فاضلابی میمانند. پس باید برگردیم به عقب و حتماً این سگهای ولگرد را نابود کنیم. همانطور که شهرداریها برای قلع و قمع کردن موشهای فاضلابی اقدام میکنند، مکلفند این رویه را در خصوص سگهای ولگرد هم داشته باشند.
* امروز سگهای ولگرد، بهداشت شهرها را هم برهم زدند. این اتفاق ناخوشایند در کنار منقرض کردن برخی گونههای حیوانی کمیاب و آسیب به جان مردم، ما را باید در جایگاه برخورد قاطع برای کشتن این سگها قرار دهد.
* قبلاً قانون در خصوص کشتن سگهای ولگرد انجام میشد، اما در ادامه به واسطه ترس از NGOهای حامی حیوانات که روی به سر و صدا میآوردند، مسئولان برخورد گذشته را پیگیری نکردند.
* این NGOها یک اقلیت پرهیاهو هستند که نباید به آنها توجه کرد و تودههای مردم، خواهان نابودی سگهای ولگرد هستند.
بنفشه شجاع، مدیرعامل موسسه هستیبانان ایرانیان: پروتکلهای اصولی و جهانی را اجرا کنید
* جمعآوری سگهای بلاصاحب، انتقال و همچنین غربالگری آنها به این صورت که اگر دچار بیماریهای جدی باشند، مرگ آرام را برایشان انجام میدهند، یکی از کارهایی است که به صورت اصولی در خیلی از کشورهای دنیا از جمله گرجستان، ارمنستان، ترکیه، مراکش و… در حال صورت پذیرفتن است، ولی از آنجایی که این روند براساس این پروتکلها در ایران انجام نمیشود، موضوع سگهای ولگرد همواره به عنوان یک معضل مطرح میشود.
* در این پروتکل اصولی، سگهای سالم، طی یک جراحی، برایشان عقیمسازی صورت میگیرد و پس از چند روز، آنتیبیوتیکتراپی ضدانگل دریافت میکنند تا راهی برای شیوع بیماری در محیطهای دیگر نباشند. در ادامه هم، واکسن هاری به آنها میزنند و این سگها در مناطقی از شهر که ورودی حیوانات است، رها میشوند.
* در کشورهایی که اصولی برخورد میکنند، غذارسانی توسط شهرداریها و NGOها برای سگها صورت میگیرد. با این کار، کنترل جمعیت در فاصله زمانی یک تا پنج سال، ۸۰ درصد کاهش پیدا میکند و مزیت این روند این است که ما روی به کشتار آنها نمیآوریم و به آن گونه حیوانی، استرس وارد نمیشود.
* وقتی میزان استرس به هر حیوانی بیشتر شود، زاد و ولد و یا همان مادهزایی هم رشد پیدا میکند و کشتار دستهجمعی سگها منجر به افزایش استرس و بیشتر شدن جمعیت آنها شده است و اتفاقاً این روند، آسیب بیشتری به اکوسیستم وارد میکند.
* وقتی این روند اصولی که گفتم صورت بگیرد، سگها در بخشهایی از شهر که ورودی حیوانات هستند، برای خود کلونی ایجاد میکنند و اتفاقاً از ورود سگ مریض به جمع خود، جلوگیری میکنند.
* یکی از مشکلات ما در شهرستانها، عدمآگاهی و عدمکمک دهیاریها به گلهداران است. سگهایی که مخصوصاً در این چند سال به انسانها حمله کردند، سگهایی نبودند که این کارهای اصولی روی آنها صورت گرفته باشد، چون اساساً در رفتار این حیوانها، ترس وجود دارد. سگهایی که توسط گلهداران در شرایط سخت نگهداری میشوند و گوش و دم آنها بریده میشود، به آنها خون داده میشود و در تاریکی زندگی میکنند، اساساً تبدیل به یک گرگ وحشی میشوند. حال اگر گلهدار به هر دلیلی نخواهد این سگ را حفظ کند، حضور آنها در ده و شهر یک تهدید جدی برای مردم است.
* از یک سو، آگاهی دادن به گلهداران و از طرف دیگر، اختصاص بودجه برای ساماندهی این سگها که روزی گلهدار به آن احتیاج ندارد، چاره کار است نه اینکه بدون توجه به این موضوعات، یکسری حرفهای تکراری مطرح شود و همه سگها را به یک چشم دید و کشت.