به گزارش نقش فردا به نقل از “ورزش سه” لوئیس دلا فوئنته به ایدههای خودش خیانت کرد، اما یک جان اضافی دریافت کرد و حالا اسپانیا به فتح یورو 2024 بیش از پیش اعتقاد دارد.
شیوه مدیریت وحشتناک تیم ملی اسپانیا در زمین، به خصوص در دقایق پایانی، این تیم را در آستانه حذف از مسابقات قرار داده بود اما در دقیقه 119 دنی اولمو و مرینو پروژهای را که بوی قهرمانی میدهد، با نابودی میزبان نجات دادند.
نقطه عطف جام و یک گل تاریخی برای نسلهای آینده. گل میکل مرینو در دقیقه 119 که نتیجه 2-1 مقابل آلمان و صعود به نیمه نهایی جام ملتهای اروپا را به همراه داشت، مانند ضربه سر کارلس پویول به آلمان که تاریخ فوتبال اسپانیا را در سال 2010 در آفریقای جنوبی تغییر داد، برای همیشه در یادها خواهد ماند.
14 سال پیش هیچکس نمیتوانست پیشبینی کند که روزی یک ضربه سر و ضربات ایستگاهی است که آلمانها را شکست میدهد. برای شما آشنا به نظر نمیرسد؟
دیروز، در اشتوتگارت، چه کسی تصور میکرد میکل مرینو در دقیقه 119 با یک ضربه سر از نویر یک مجسمه بسازد؟ یک گل حماسی، یک تجربه تقریباً معجزهآسا که اسپانیاییها را از رسیدن به ضربات پنالتی نجات داد و یک زندگی اضافی به لوئیس دلافوئنته داد.
دلافوئنته مردی است که فدراسیون فوتبال اسپانیا سالها خانه اولش بوده است (مدرس کلاسهای مربیگری). سالها پیش، کار خوب او با ردههای پایینتر، آینده امیدوارکنندهای را برای فوتبال اسپانیا پیشبینی میکرد و لوئیس روبیالس مشوق شماره یک او بود. البته که از قبل میدانیم که رابطه آنها چگونه به پایان رسید.
به هر حال، این مربی با یک هدف بلندپروازانه به جام ملتهای اروپا رسید و آن را با اشتها تکرار کرد: “تیمی بهتر از ما نیست.”
تعداد کمی از مردم اسپانیا به این پروژه اعتماد داشتند. به قهرمانی تیمی که با جدایی ستارههای بزرگ گذشته مانند ژاوی هرناندز، آندرس اینیستا، ایکر کاسیاس، داوید ویا یا سرخیو راموس یتیم شده بود. اما دلافوئنته این کار را کرد و او باور داشت. این باور را نیز حالا به اسپانیاییها منتقل کرده است.
لوئیس با آرزوی قهرمانی در آلمان ظاهر شد و بازی به بازی، تیمش بهتر شد. اسپانیای او پیروز میشود و متقاعدکننده نیز بازی میکند. بعد از پیروزی روز اول گفتند کرواسی در روز خوبش نبود و بعد از بردن ایتالیا ادعا شد این نسل آتزوری باکیفیت نیست. احتمالا با پیروزی برابر آلمان دیگر بهانهها ته کشیده باشد و همه باید باور کنند که این اسپانیا نسخه واقعی از یک تیم مدعی قهرمانی است.
اسپانیا 51 دقیقه نشان داد که تیم بهتری از آلمان است. شاید بدون ستاره و فوق ستارههای خاص، اما با تیمی منسجتر، فداکارتر و بالاتر از همه، حریصتر.
در همان ابتدا آنتونی تیلور، داور مسابقه، یازده اسپانیایی در زمین، کل نیمکت و چندین میلیون اسپانیایی را جلوی تلویزیون ناراحت کرد. چرا؟ اسپانیا اعتقاد دارد که خطای کروس روی پدری مستحق اخراج بود.
لاروخا پس از مصدومیت پدری و حمایت هوادارانی که به طور منطقی تیم را حمایت میکردند، در زمین رشد کرد. گل دنی اولمو چیزی را که در زمین دیده میشد تأیید کرد: اسپانیا بهتر بود و سپس، زمانی که دلافوئنته به سختترین هدف ممکن یعنی گلزنی به میزبان دست پیدا کرد و یک ملت به صعود امیدوار شد، به خودش خیانت کرد.
مدیریت بازی اسپانیا پس از گل، چه روی نیمکت و چه در زمین، فاجعه آمیز بود.
مربی، لامین یامال که حضورش تهدیدی همیشگی بود و یک پاس گل داده بود را قربانی ورود فران تورس کرد. تعویضی که کسی باور نمیکرد. نشانه بد برای تیم که فهمیدند باید یک قدم به عقب برگردند، در حالی که نیم ساعت از بازی مانده بود. در نهایت اتفاقی که نباید میافتاد، رخ داد و در دقیقه پایانی از فلوریان ویرتز، پس از چندین هشدار جدی، گل مساوی را زد.
چهره دلافوئنته در آن لحظه یک درام خالص بود. او خیلی زود قدرت تهاجمی تیمش را خلع سلاح کرده بود. جایی که یامال، نیکو ویلیامز و موراتا نبودند و اکنون اویارزابال، میکل مرینو و فران تورس دیده میشدند.
از اسپانیای سرگیجهآور و گستاخ به اسپانیایی برگشتیم که تحت تاثیر میزبان قرار داشت. اما یک گل لازم بود و تنها یک معجزه میتوانست لاروخا را از ضربات پنالتی نجات دهد. بعد از چند فرصتسوزی باورنکردنی از آلمانها، معجزه از راه رسید.
معجزه دلافوئنته، دنی اولمو بود که در بحرانیترین لحظات ممکن به قلبش رجوع کرد. زننده گل اول، در دقیقه 119 قدمی به جلو برداشت، یک سانتر و بووووم. تمام، خداحافظ تونی کروس! اسپانیا در نیمه نهایی.
عواقب این نبرد ولی بسیار سخت بود. خداحافظی پدری با جام، نیمه نهایی بدون لو نورماند و دنی کارواخال و یک تیم خسته.
اما تا سهشنبه آینده زمان برای ریکاوری وجود دارد. مونیخ آخرین پله برای رسیدن اسپانیا به فینال خواهد بود. یک جان اضافه برای دلافوئنته که باید دید در نیمه نهایی قدرش را میداند یا خیر.