چهارشنبه 14 آذر 1403

اخبار برگزیده

اخبار مهم

یادداشت

اوضاع منطقه پس از آتش‌ بس لبنان

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، تحلیلگر سیاسی گفت: ایران برای حل مشکلات اساسی کشور به آرامش نیاز دارد. کوبیدن بر طبل تنش ایران را به جایی نمی‌رساند. البته مهم است ایران به دشمنان منطقه‌ای‌اش به‌خصوص اسراییل نشان بدهد از رویارویی نظامی واهمه‌ای ندارد.
به گزارش نقش فردادر شرایطی که هنوز جوهر قرارداد آتش بس ۶۰ روزه میان حزب‌الله لبنان و اسراییل خشک نشده بود، خبر تحرکات تروریستی در حلب سوریه روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت. خبری که باعث افزایش نگرانی‌ها از افزایش تنش در منطقه و تزاید ناامنی و عدم توازن در این جغرافیای حساس منطقه خاورمیانه است. رخدادی که برخی تحلیلگران معتقدند به دلیل درگیری‌های حزب‌الله با اسراییل و توجه به این حوزه از یک طرف و از سویی دیگر گرفتاری‌های روسیه در جنگ اوکراین و سایر دلایل ایجاد شده است.

برای ارزیابی رخداد‌های سوریه باید منتظر روز‌ها و هفته‌های آتی باشیم تا مشخص شود ابعاد این رخداد چه سطح و گستره‌ای خواهد داشت. اما آتش‌بس شکل گرفته میان لبنان و اسراییل، رخدادی است که از منظر تحلیلی می‌تواند اثرات مستقیمی در صف‌کشی نیرو‌های منطقه‌ای و تحولات درونی کشور‌ها داشته باشد. برخی تحلیلگران معتقدند این آتش‌بس به معنای تغییر فاز از گستره نظامی به حوزه دیپلماسی است. «اعتماد» برای ارزیابی این موضوع و تاثیری که در نظام تصمیم‌سازی‌های درونی کشورمان دارد، گفت‌وگویی را با دو تن از تحلیلگران کشورمان انجام داده تا نوری به ابعاد پنهان بحث بتاباند. احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل دیپلماسی و حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، تحلیلگر سیاسی مخاطب پرسش‌های «اعتماد» قرار گرفتند تا تاثیر این آتش‌بس را بر رخداد‌های سیاست داخلی ایران و منطقه تحلیل کنند.

در شرایطی با شما گفت‌و‌گو می‌کنم که از یک طرف، خبر آتش بس ۶۰ روزه میان اسراییل و حزب‌الله نهایی شده و از سوی دیگر خبر تحرکات تروریستی در حلب سوریه توسط جبهه احرار‌الشام و… رسانه‌ای شده است. آتش‌بس میان حزب‌الله و اسراییل، اما به اعتقاد تحلیلگران واجد معانی خاصی است. شما این رخداد را چطور تحلیل می‌کنید؟

اسراییل با وجود اینکه در دو جبهه غزه و شمال مناطق اشغالی (جنوب لبنان) سعی کرد با ابهت و هیمنه‌ای که در سطح رسانه‌ای برای خود ترسیم می‌کند این جنگ را پیش ببرد. اما در عمل به‌خصوص در جبهه لبنان ناکام بود، ناکامی نه به این معنا که هیچ دستاورد خاصی کسب نکرد و هیچ آسیبی به لبنان وارد نساخت، اما به اهداف خود نرسید و امروز با حزب اللهی قوی‌تر از قبل روبه‌رو خواهد بود. همین که اسراییل در یک جبهه، به‌رغم شرط‌هایی که گذاشته و مورد قبول قرار گرفته اهدافش را محقق نکرده به معنای توفیق طرف مقابل است.

از سوی دیگر نفس اینکه اسراییل دست از درگیری برداشته و از مناطق اشغالی‌اش در لبنان خارج شود، این فضای روانی را ایجاد می‌کند که در سایر جبهه‌ها نیز همین اتفاق می‌افتد و به جای تنازع دیپلماسی شکل می‌گیرد. از سوی دیگر اگر این فرض پذیرفته شود که اسراییل در این رویارویی‌ها تنها نبوده و بخش عمده‌ای سیاستمداران غربی پشت سر او بوده‌اند، این نتیجه را خواهد داشت که شاخ و شانه کشیدن و چنگ و دندان نشان دادن اسراییل به روز‌های پایانی خود رسیده و این معنا را دارد که اسراییل به اهداف مورد نظر نرسیده است. اسراییل چاره‌ای جز مذاکره و دستیابی به صلح و تفاهم نخواهد داشت تا نقاط توازن جدیدی ایجاد شود.

 

مرز‌های این توازن جدید منطقه‌ای که شما از آن نام بردید شامل چه مواردی است؟

هنوز بسیار سخت است که بتوان مرز‌های توازن جدید منطقه‌ای را ترسیم کرد؛ اما فکر می‌کنم گزاره‌ای که اسراییلی‌ها مدنظر داشتند تا مخالفان منطقه‌ای خود یعنی حماس و حزب‌الله را از میان بردارند و در خاورمیانه‌ای بدون حضور حماس و حزب‌الله زیست کنند، به‌رغم همه حمایت‌های اقتصادی، نظامی، لجستیکی و… غرب، رخ نخواهد داد. در واقع اسراییل ناچار است در کنار حماس و در کنار حزب‌الله ادامه حیات بدهد. این ناچاری به این معناست که باید مرزبندی‌های جدید سیاسی و امنیتی را بپذیرد و با مخالفان منطقه‌ای خود کنار بیاید.

در یک چنین شرایطی ایران چگونه می‌تواند منافع خود را استیفا کند؟

معتقدم ایران در این دوران به دنبال تنش و جنگ نیست. اصولا به‌واسطه فاصله جغرافیایی که میان ایران و اسراییل وجود ندارد. تصور یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسراییل محتمل نیست. نهایت این تنازع عملا جنگی است که بین حزب‌الله لبنان و اسراییل برپا شده است. از آنجا که حزب‌الله منتسب به ایران است و روابط نزدیکی با ایران دارد، برخی تحرکات آن را به ایران مرتبط می‌کنند. معتقدم ایران دستاورد‌های مناسبی در مناقشات اخیر داشت.

مهم‌ترین دستاورد ایران این بود که مشخص کرد از چنگ و دندان نشان دادن اسراییل واهمه و ترسی ندارد و ایران نشان داد که از هدف قرار دادن اسراییل واهمه و بیمی ندارد و آماده است از خود دفاع کند. اینکه مواجهه موشکی ایران و اسراییل به آتش بس نانوشته و اعلام نشده ختم می‌شود یا نه، قابل پیش‌بینی نیست، اما قدر مسلم این است که در محاسبات بعدی کاملا موثر خواهد بود. اما روشن است که زین پس اسراییلی‌ها نمی‌توانند به هر هدفی در سطح منطقه دست پیدا کنند، بدون اینکه طرف مقابل آسیب جدی به آنها برساند. فکر می‌کنم ایران در این ماجرا، توانسته مرز‌های یک موازنه قدرتمند را ترسیم کند. البته اینکه آینده به چه سمت و سویی می‌رود، معتقدم توانمندی‌های نظامی، فناوری و علمی ایران در توازن آینده نقش جدی خواهد داشت و من نسبت به این موضوع خوشبین هستم.

یکی از متغیر‌های اساسی در رخداد‌های منطقه‌ای، امریکاست. در مورد مذاکره و رابطه ایران و امریکا از دهه‌های قبل به نظر می‌رسد تابویی وجود دارد. فکر می‌کنید تابوی رابطه و مذاکره با امریکا سرانجام شکسته می‌شود؟

این تابو قبلا شکسته شده است. ایران عملا در گذشته هم مذاکرات جدی با امریکایی‌ها داشته و گمان نمی‌کنم امروز مذاکره کردن یا نکردن با ایالات متحده، موضوعیتی داشته باشد. بحث این است که تا چه اندازه می‌توانیم به قول‌های امریکایی‌ها اعتماد کنیم؟ رویکردی که ترامپ طی سال‌های گذشته نشان داد، غیرقابل اعتماد بودن این ساختار را می‌رساند. اینکه چگونه می‌توان با امریکای مدل ترامپ مذاکره کرد، مساله دیگری است. نفس تابوی مذاکره، اما شکسته شده است. چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم اگر منافع استراتژیک ایران ایجاب کند این اتفاق می‌افتد. اما اینکه از مذاکرات چه توافقی را می‌توان حاصل کرد، مشخص نیست.

برخی تحلیلگران معتقدند که نظام ایران با تایید صلاحیت پزشکیان ورود به عصر تازه انعطاف‌پذیری را اعلام کرده است. آیا این انعطاف را می‌توان به بحث رابطه با امریکا هم تعمیم داد؟

قطعا همین طور است؛ ایران برای حل مشکلات اساسی کشور به آرامش نیاز دارد. کوبیدن بر طبل تنش ایران را به جایی نمی‌رساند. البته مهم است ایران به دشمنان منطقه‌ای‌اش به‌خصوص اسراییل نشان بدهد از رویارویی نظامی واهمه‌ای ندارد. اما به استقبال تنش رفتن هم در جزو برنامه‌های دولت نیست. اصولا مسعود پزشکیان با این وعده، رای و توجه مردم را جلب کرد که بتواند به مشکلات مدیریتی، سیاسی و اجتماعی کشور رسیدگی جدی کند. متاسفانه ترور اسماعیل هنیه در نخستین روز‌های کار پزشکیان کار را سخت کرد. در کل رویکرد آقای پزشکیان رویکرد تنش‌زدایی بوده و در ادامه هم خواهد بود.

احمد شیرزاد، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل دیپلماسی و حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، تحلیلگر سیاسی مخاطب پرسش‌های «اعتماد» قرار گرفتند تا تاثیر این آتش‌بس را بر رخداد‌های سیاست داخلی ایران و منطقه تحلیل کنند.

در شرایطی با شما گفت‌و‌گو می‌کنم که از یک طرف، خبر آتش بس ۶۰ روزه میان اسراییل و حزب‌الله نهایی شده و از سوی دیگر خبر تحرکات تروریستی در حلب سوریه توسط جبهه احرار‌الشام و… رسانه‌ای شده است. آتش‌بس میان حزب‌الله و اسراییل، اما به اعتقاد تحلیلگران واجد معانی خاصی است. شما این رخداد را چطور تحلیل می‌کنید؟

اسراییل با وجود اینکه در دو جبهه غزه و شمال مناطق اشغالی (جنوب لبنان) سعی کرد با ابهت و هیمنه‌ای که در سطح رسانه‌ای برای خود ترسیم می‌کند این جنگ را پیش ببرد. اما در عمل به‌خصوص در جبهه لبنان ناکام بود، ناکامی نه به این معنا که هیچ دستاورد خاصی کسب نکرد و هیچ آسیبی به لبنان وارد نساخت، اما به اهداف خود نرسید و امروز با حزب اللهی قوی‌تر از قبل روبه‌رو خواهد بود. همین که اسراییل در یک جبهه، به‌رغم شرط‌هایی که گذاشته و مورد قبول قرار گرفته اهدافش را محقق نکرده به معنای توفیق طرف مقابل است. از سوی دیگر نفس اینکه اسراییل دست از درگیری برداشته و از مناطق اشغالی‌اش در لبنان خارج شود، این فضای روانی را ایجاد می‌کند که در سایر جبهه‌ها نیز همین اتفاق می‌افتد و به جای تنازع دیپلماسی شکل می‌گیرد. از سوی دیگر اگر این فرض پذیرفته شود که اسراییل در این رویارویی‌ها تنها نبوده و بخش عمده‌ای سیاستمداران غربی پشت سر او بوده‌اند، این نتیجه را خواهد داشت که شاخ و شانه کشیدن و چنگ و دندان نشان دادن اسراییل به روز‌های پایانی خود رسیده و این معنا را دارد که اسراییل به اهداف مورد نظر نرسیده است. اسراییل چاره‌ای جز مذاکره و دستیابی به صلح و تفاهم نخواهد داشت تا نقاط توازن جدیدی ایجاد شود.

مرز‌های این توازن جدید منطقه‌ای که شما از آن نام بردید شامل چه مواردی است؟

هنوز بسیار سخت است که بتوان مرز‌های توازن جدید منطقه‌ای را ترسیم کرد؛ اما فکر می‌کنم گزاره‌ای که اسراییلی‌ها مدنظر داشتند تا مخالفان منطقه‌ای خود یعنی حماس و حزب‌الله را از میان بردارند و در خاورمیانه‌ای بدون حضور حماس و حزب‌الله زیست کنند، به‌رغم همه حمایت‌های اقتصادی، نظامی، لجستیکی و… غرب، رخ نخواهد داد. در واقع اسراییل ناچار است در کنار حماس و در کنار حزب‌الله ادامه حیات بدهد. این ناچاری به این معناست که باید مرزبندی‌های جدید سیاسی و امنیتی را بپذیرد و با مخالفان منطقه‌ای خود کنار بیاید.

در یک چنین شرایطی ایران چگونه می‌تواند منافع خود را استیفا کند؟

معتقدم ایران در این دوران به دنبال تنش و جنگ نیست. اصولا به‌واسطه فاصله جغرافیایی که میان ایران و اسراییل وجود ندارد. تصور یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسراییل محتمل نیست. نهایت این تنازع عملا جنگی است که بین حزب‌الله لبنان و اسراییل برپا شده است. از آنجا که حزب‌الله منتسب به ایران است و روابط نزدیکی با ایران دارد، برخی تحرکات آن را به ایران مرتبط می‌کنند. معتقدم ایران دستاورد‌های مناسبی در مناقشات اخیر داشت. مهم‌ترین دستاورد ایران این بود که مشخص کرد از چنگ و دندان نشان دادن اسراییل واهمه و ترسی ندارد و ایران نشان داد که از هدف قرار دادن اسراییل واهمه و بیمی ندارد و آماده است از خود دفاع کند. اینکه مواجهه موشکی ایران و اسراییل به آتش بس نانوشته و اعلام نشده ختم می‌شود یا نه، قابل پیش‌بینی نیست، اما قدر مسلم این است که در محاسبات بعدی کاملا موثر خواهد بود. اما روشن است که زین پس اسراییلی‌ها نمی‌توانند به هر هدفی در سطح منطقه دست پیدا کنند، بدون اینکه طرف مقابل آسیب جدی به آنها برساند. فکر می‌کنم ایران در این ماجرا، توانسته مرز‌های یک موازنه قدرتمند را ترسیم کند. البته اینکه آینده به چه سمت و سویی می‌رود، معتقدم توانمندی‌های نظامی، فناوری و علمی ایران در توازن آینده نقش جدی خواهد داشت و من نسبت به این موضوع خوشبین هستم.

یکی از متغیر‌های اساسی در رخداد‌های منطقه‌ای، امریکاست. در مورد مذاکره و رابطه ایران و امریکا از دهه‌های قبل به نظر می‌رسد تابویی وجود دارد. فکر می‌کنید تابوی رابطه و مذاکره با امریکا سرانجام شکسته می‌شود؟

این تابو قبلا شکسته شده است. ایران عملا در گذشته هم مذاکرات جدی با امریکایی‌ها داشته و گمان نمی‌کنم امروز مذاکره کردن یا نکردن با ایالات متحده، موضوعیتی داشته باشد. بحث این است که تا چه اندازه می‌توانیم به قول‌های امریکایی‌ها اعتماد کنیم؟ رویکردی که ترامپ طی سال‌های گذشته نشان داد، غیرقابل اعتماد بودن این ساختار را می‌رساند. اینکه چگونه می‌توان با امریکای مدل ترامپ مذاکره کرد، مساله دیگری است. نفس تابوی مذاکره، اما شکسته شده است. چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم اگر منافع استراتژیک ایران ایجاب کند این اتفاق می‌افتد. اما اینکه از مذاکرات چه توافقی را می‌توان حاصل کرد، مشخص نیست.

برخی تحلیلگران معتقدند که نظام ایران با تایید صلاحیت پزشکیان ورود به عصر تازه انعطاف‌پذیری را اعلام کرده است. آیا این انعطاف را می‌توان به بحث رابطه با امریکا هم تعمیم داد؟

قطعا همین طور است؛ ایران برای حل مشکلات اساسی کشور به آرامش نیاز دارد. کوبیدن بر طبل تنش ایران را به جایی نمی‌رساند. البته مهم است ایران به دشمنان منطقه‌ای‌اش به‌خصوص اسراییل نشان بدهد از رویارویی نظامی واهمه‌ای ندارد. اما به استقبال تنش رفتن هم در جزو برنامه‌های دولت نیست. اصولا مسعود پزشکیان با این وعده، رای و توجه مردم را جلب کرد که بتواند به مشکلات مدیریتی، سیاسی و اجتماعی کشور رسیدگی جدی کند. متاسفانه ترور اسماعیل هنیه در نخستین روز‌های کار پزشکیان کار را سخت کرد. در کل رویکرد آقای پزشکیان رویکرد تنش‌زدایی بوده و در ادامه هم خواهد بود.

منبع: روزنامه اعتماد

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار

کپی‌رایت ۲۰۲3, تمامی حقوق متعلق است به نقش فردا است @ طراحی شده در آتلیه نقش فردا