به گزارش نقش فردا به نقل از رویداد ۲۴| گفت وگوی اخیر محسن رفیق دوست، وزیر سابق سپاه چنانکه انتظار میرفت جنجال گستردهای به راه انداخت و حواشی فراوانی برانگیخت.
رفیق دوست معمولا بی پروا سخن میگوید و به دلیل آشنایی و رفاقت دیرینش با مسئولان بلندپایه نظام حاشیهای امن داشته که به واسطه آن خبرنگارانی را که به حضور پذیرفته دست خالی نگذاشته هرچند اینبار ظاهرا ماجرا به دلیل ابعاد بین المللی آن بیخ پیدا کرده، چون آنچه او در گفتوگو با سایت دیده بان ایران اظهار کرده میتواند تبعات حقوقی سنگینی برای جمهوری اسلامی به دنبال داشته باشد.
واکنش وزارت امور خارجه آلمان
در یکی از نخستین واکنشهای بین المللی به این مصاحبه وزارت خارجه آلمان در پاسخ به سوال شبکه فارسی زبان «ایراناینترنشنال» در خصوص سخنان محسن رفیقدوست درباره نقش جمهوری اسلامی در ترور فریدون فرخزاد در این کشور، گفته است: «ما گزارشها را مورد توجه قرار دادیم و تحولات ایران را دنبال میکنیم و در جایی که لازم و ممکن باشد، اقداماتی را انجام میدهیم.»
محسن رفیق دوست، اولین وزیر سپاه و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان در گفتوگو با برنامه تاریخ شفاهی دیده بان ایران در ۱۸ اسفند به تشریح بازجویی از اعضای حزب توده و اعدام ناخدا بهرام افضلی پرداخت.
او مسوولیت قتل ژنرال اویسی، بختیار، پسر اشرف پهلوی و فریدون فرخزاد را برعهده گرفت و گفت عملیات ترور توسط گروه جدایی طلب باسک اسپانیا انجام شد و پول هم از کانال یک روحانی مصری در آلمان به گروه باسک پرداخت شد؛ همینقدر با جزئیات!
این اظهارات با توجه به مسئولیت او در دهه ۱۳۶۰ میتواند تبعات سنگین حقوقی برای نظام جمهوری اسلامی به دنبال داشته باشد.
جمهوری اسلامی پیش از این به اتهام فعالیتهایی مشابه آنچه رفیق دوست در مصاحبهاش ادعا کرده در برخی از کشورها تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و از جمله محکوم به پرداخت غرامت شده است، اما این برای نخستین بار بود که یک مقام سابق ایران، مسوولیت انجام این قتلها را برعهده میگرفت.
رفیق دوست در این گفت وگوی مفصل تقریبا کسی را بی نصیب نگذاشت، چنانکه به نظر میرسید تقریبا همه شوکه شدهاند و به همین دلیل واکنشها با کمی تاخیر بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت.
سایت عصرایران در یادداشتی به این موضوع پرداخت و نوشت: «چنین حرفهایی را اگر یک روزنامهنگار یا فعال سیاسی مطرح کرده بود، بعید بود بتواند آزادانه و با خیال راحت مشغول کار و زندگیاش باشد. اما آقای رفیقدوست ظاهرا به دلیل خدماتش، خیالش راحت است که میتواند افشاگری کند! یا شاید هم شخصا به این نتیجه رسیده است که چون بیش از سه دهه از ترور بختیار و فرخزاد گذشته است، اطلاعات پروندۀ ترور آنها دیگر مشمول قید “محرمانه” نیست. »
روزنامه فرهیختگان، متعلق به دانشگاه آزاد و نزدیک به جریان سیاسی محافظه کار در یادداشتی با تیتر «پاس گل رفیق دوست به پروژههای صهیونیستی» نوشت: «این اولین بار نیست که اظهارات غیردقیق و غلط او بهانهای در اختیار دشمنان ایران قرار میدهد، تا بر طبل تهدید بودن جمهوری اسلامی بکوبند. ۱۶ آبان ماه امسال، محسن رفیقدوست در مصاحبهای تلویزیونی مدعی شد ایران گروگانهایی از قدرتهایی در اختیار دارد و گفت: «از قدرتهایی که احتمال دارد به ما حمله نظامی کنند، گروگانهایی داریم که ظرف نیم ساعت، یک ساعت آن گروگانها را از بین میبریم، انشاءالله زمان آن برسد که این کار را انجام دهیم.» اظهارات او با واکنش حسین شریعتمداری همراه شد و او در این مورد نوشت: «اگر منظور او از گروگان افراد هستند، تهمتی ناروا و سنگین به جمهوری اسلامی زده است.»
یادداشت نویس این روزنامه اصولگرا در ادامه نوشته است: رفیقدوست، سابقه طولانی در مطرح کردن ادعاهای غیردقیق، ناقص و بیملاحظه در مورد وقایع و اتفاقات تاریخی دارد. روایتهایی که او مطرح میکند در مواردی آنقدر غیردقیق و غیرواقعی هستند که برای نظام حکمرانی ایران هزینهسازی میکند و هزینه تندرویهایی را که توسط برخی چهرههای مشکوکالهویت در سالهای ابتدایی انقلاب رخ داد، متوجه نظام حکمرانی میکند. اظهاراتی که وزیر سابق سپاه به تازگی در مصاحبهای مطرح کرد، عملاً مسئولیت برخی اقدامات را متوجه ایران میداند، درحالیکه یک دانشجوی کارشناسی تاریخ نیز این را میداند که در سالهای ابتدایی انقلاب چهرههای رادیکال و تندی مثل صادق خلخالی حضور داشتند که چندان برمبنای خواست اکثریت و نظام حکمرانی حرکت نمیکردند و با فتوای خود، حکم صادر میکرده و آن را اجرایی میکردند.»
کوثری: مریضی و فراموشی دارد، نباید نشر داده میشد
اسماعیل کوثری از فرماندهان پیشین سپاه نیز به سایت جماران گفته است: «واقعیت را میگویم که به خاطر مریضی و فراموشیهایی که بعضی مواقع داشته این مسائل را مطرح کرده و اصلا نباید نشر داده میشد؛ یعنی نباید مصاحبه میشد. میدانید که ایشان جراحی مغز داشته و اگر الآن سرش را نگاه کنید، دقیقا مشخص است.
در زمان جوانی ما اصلا چنین چیزی را از ایشان ندیدیم که مثلا بخواهد خودش را نشان بدهد و مطرح کند. من شنیدهام که خودش هم نسبت به این موضوع اذعان دارد که حتما مشخص شود، چون خیلی چیزهایش درست نبوده، خیلی چیزهایش اصلا مطرح نبوده و مربوط به ایشان هم نبوده است.»
رضایی: حاج محسن لجستیک من بود !
محسن رفیق دوست در این مصاحبه مدعی نقش محسن رضایی در این ترورها هم شده است، موضوعی که به سرعت با واکنش دفتر رضایی مواجه شد.
دفتر محسن رضایی در اطلاعیهای نوشته است: در پی انتشار مصاحبهای از آقای محسن رفیقدوست، که در آن ادعاهایی درباره ترور برخی افراد و همکاری با گروههای جداییطلب مطرح شده است، لازم به ذکر است که این اظهارات قویا تکذیب میشود.
همین دو هفته پیش بود که محسن رضایی «در مراسم نکوداشت سردار محسن رفیق دوست در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» که در تاریخ ۶ اسفندماه برگزار شد ضمن تمجید فراوان از محسن رفیق دوست گفت «حاج محسن لجستیک من بود و خودش مسئله را حل میکرد و هیچ وقت نمیگفت شدنی نیست. مسیر حاج محسن همان مسیر مستقیم است و در مسیر روحانیت، مرجعیت و مقام معظم رهبری مانده است.»
حالا او نیز درکنار دیگر فرماندهان سپاه رفیق دوست را تلویحا به خلاف گویی متهم کرده است.
روابط عمومی سپاه: او اصلا مسئولیت امنیتی نداشته
در ادامه تکذیبهای مقامات نظامی سردار نائینی معاون روابط عمومی و سخنگوی سپاه نیز گفته است: همان گونه که از پیشینه و سوابق خدمتی آقای محسن رفیق دوست در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برمیآید، ایشان هیچگاه در مسائل اطلاعاتی، امنیتی و عملیاتی این نهاد هیچ مسئولیت و نقشی نداشتهاند و عمده مسئولیتهای وی در حوزه تأمین تدارکات و پشتیبانیهای سپاه در دوران دفاع مقدس بوده است و این اظهارات، نظرات شخصی ایشان میباشد.
این سردار سپاه همچنین تاکید کرده، «مواردی که آقای رفیق دوست به عنوان خاطرات شخصی در مورد ترور برخی افراد در خارج از کشور و یا ارتباط با گروههای جدایی طلب نقل کردهاند، هرگز واقعیت نداشته و فاقد اصالت و بطور قطع تکذیب میشود.»
اطلاعیه دفتر رفیق دوست: جراحی مغز کرده اظهاراتش قابل استناد نیست، رسانهها نباید متشر میکردند!
سرانجام دفتر محسن رفیق دوست نیز درباره واکنشها به مصاحبه او واکنش نشان داده و در اطلاعیهای ضمن اشاره به جراحی مغز این سردار سابق سپاه نوشته: «آقای رفیق دوست درسنوات گذشته جراحی مغز با عوارض گسترده انجام داده و ممکن است برخی خاطرات و اسامی را به اشتباه به خاطر آورد به هر صورت اظهارات مطرح شده به لحاظ حقوقی و تاریخی قابل استناد نمیباشد.»
این اطلاعیه البته نقش خود مجموعه دفتر آقای رفیق دوست را در رسوایی به بار آمده پررنگتر میکند، زیرا به هر حال این احتمال که خبرنگاری با نیت ضبط ویدئو و مصاحبهای طولانی بدون اطلاع دفتر با رفیقدوست مصاحبه کرده باشد بسیار اندک است.
سوال اینجا است که چنانچه اعضای دفتر ایشان از عوارض جراحی مغز بر مشاعر سردار خبرداشتهاند و نیز با توجه به سوابق ایشان در انجام مصاحبههای جنجالی چگونه اجازه برگزاری چنین مصاحبهای داده شده است؟
صادرکننده اطلاعیه در ادامه به جای پذیرفتن مسئولیت توپ را به طور کامل در زمین رسانهها انداخته و در بخشهای مختلف اطلاعیه رسانهها و خبرنگاران داخلی و خارجی را مقصر این وضعیت قلمداد کرده است:
«برخی رسانههای مغرض در داخل و رسانههای ضد انقلاب در خارج با اهداف خود صحبتهای ایشان را تحریف کرده و…
محتوای منتشر شده در رسانههای ضدانقلاب بخش تقطیع شده مصاحبه کامل ایشان است و مورد تایید دفتر ایشان نمیباشد.
انتظار میرفت رسانه منتشر کننده با توجه به شرایط کشور و الزامات بین المللی اقدام به انتشار مطالب میکرد.»
مرور اجمالی بر نوشتههای کاربران در شبکههای اجتماعی نشان میدهد این اطلاعیه نتوانسته پاسخ قابل قبولی به جنجالهای به پا شده داشته باشد و احتمالا بررسی جزئیات ادعای رفیق دوست باید از طریق دیگری پیگیری شود، اما در برخی از موارد مقایسه اطلاعات موجود با آنچه او گفته نشان دهنده صحت گفتار گوینده نیست، از جمله آنکه:
مستندساز فیلم شرقی غمگین (درباره ماجرای قتل فریدون فرخزاد): بعید است ادعای رفیق دوست صحت داشته باشد
هومن عسکری، گزارشگر و پژوهشگر مستند سهقسمتی «شرقی غمگین» فیلمی درباره قتل فریدون فرخزاد در صفحه X خود نوشته است:
«بعید است که ادعاهای رفیقدوست درباره قتل فریدون فرخزاد و اجرای آن به دست جداییطلبان باسک صحت داشته باشد. فریدون در روز قتل گفته بود قرار است با دوستانی ایرانی ملاقات کند. برای مهمانانش سفره پهن کرده بود، خورش بادمجان درست کرده بود و چای آورده بود.»
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه ماجرای ترور شهریار شفیق را که در ۱۶ آذر ۵۸ رخ داد، اینطور روایت کرده است: «شخص ناشناسی در یک تماس تلفنی گفته مسئولیت ترور را به عهده میگیرد. او در ادامه گفته لازم بود شفیق در چهارچوب فعالیتهای آزادیبخشمان حذف شود.» صادق خلخالی، رهبر فدائیان اسلام، رسماً مسئولیت انجام این ترور را به عهده گرفت و متن اعلامیهای در این مورد منتشر کرد و نوشت: «یکی از مهرههای کثیف دودمان ننگین پهلوی به دست رزمندگان فدائیان اسلام راه نابودی پیش گرفت.»
سعید قاسمی و ماجرای ارسال سلاح به بوسنی تحت پوشش هلال احمر
به نظر میرسد اظهارات رفیق دوست اینبار چنان ابعادی پیدا کرده که مجموعههای نظامی و سیاسی کشور را به تکاپو انداخته تا ضمن تکذیب آن روایت مستدل را جایگزین مصاحبه رفیق سابقشان کنند، اما نگاهی به تاریخچه اخبار سالهای اخیز نشان میدهد این فقط رفیق دوست نیست که با اظهاراتش جنجال به پا کرده.
همین ۵ سال پیش بود که سعید قاسمی از دیگر فرماندهان نظامی دوران جنگ در گفت وگویی ویدئویی مدعی شد که در زمان جنگ بوسنی از هلال احمر به عنوان پوششی برای ارسال سلاح استفاده میکرده است.
قاسمی گفته بود: «ما هلال احمریهایی بودیم که برای آموزش نیروهای جهادی به بوسنی رفته بودیم. ” جنگ بوسنی بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵در جریان بود.»
قاسمی مدعی شده بود در زمان جنگ بوسنی گروه القاعده هم آنجا بود و از شیوههای نیروهای ایرانی الهام میگرفت.
در پی انتشار این ویدیوی اینترنتی سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه گفت: اظهارات آقای سعید قاسمی که مدتی داوطلبانه در بوسنی حضور داشتهاند و سالهای زیادی هم از بازنشستگی ایشان میگذرد، دیدگاهی شخصی و فاقد اعتبار بوده و مورد تایید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم نمیباشد.
درواکنش به اظهارات این سردار بازنشسته سپاه، جمعیت هلال احمر ایران اعلام کرد از سعید قاسمی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران برای اظهاراتش درباره «سوءاستفاده از این نهاد» برای مقاصد نظامی در جنگ بوسنی شکایت میکند. شکایتی که بعد از آنکه آبها از آسیاب افتاد خبری از نتیجه آن نشد.
البته اظهارنظرهای تند و تیز مربوط به مقامهای عمدتا نظامی برای بخشهای دیگری نیز هزینههایی را ایجاد کرده است.
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت دوم احمدی نژاد در این خصوص گفته است: «سه بار قطر رفتم هر سه بار با موضع گیری عزیزان درباره قطر مواجه شد که یک بار امیر قطر در حالیکه بنده اطلاعی نداشتم مطلبی را به من نشان داد و گفت این موضع گیری صورت گرفته البته ما همیشه اعلام کردهایم که نظرات رسمی از طریق وزارت خارجه و سیاستهای کلی از سوی مقام معظم رهبری ترسیم میشود.»
اینک سوال اساسی اینجا است که آیا اظهاراتی از این دست تنها به دلیل جنبههای حقوقی و بین المللی آن شایسته توجه و تکذیب است یا وقتی همین افراد آبرو و امنیت افراد و یا گروههای مخالف فکری خود را در داخل مورد نوازش قرار میدهند هم از مصاحبه منع شده و درباره آسیب و عوارض مغزیشان بیانیه صادر میشود یا اینکه در مورد مسائل داخلی در بر پاشنهای دیگر میچرخد و رفیق دوست همچنان هم رفیق است و هم دوست؟!